چرا تحولات مرزی آذربایجان –ارمنستان برای ایران مهم است؟ | فراتاب
کد خبر: 11898
تاریخ انتشار: 20 آبان 1400 - 15:46
تغییر مرزها در کجا و چگونه امنیت و منافع ایران را تهدید می‌کند؟

فراتاب: اخیراً و با تنش پدید آمده بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان، چندین هفته جو ملتهبی ایجاد گردید. همه رسانه‌­­­­­­­­­­­­­­­­­­­ها، مردم و فضای مجازی از شدت تنش و حتی درگیری نظامی خبر می‌­دادند، طرفین مانورهای نظامی انجام دادند، باکو حتی متحدان خود را هم به مانورها دعوت کرد و قدرت خود را به رخ می‌کشید. گرچه جمهوری اسلامی ایران هم در برابر این اقدامات عکس‌­العمل نشان داد اما در ایران ناگهان همه چیز فروکش نمود و دیگر بحث چندانی مطرح نیست. به نظر می‌­رسد این نوع واکنش به مسائل سیاسی، ناشی از ویژگی­‌های شخصیتی ایرانیان است!

اگر بتوانیم انسان­‌ها را به دو دسته کلی احساسی و منطقی تقسیم کنیم، در گروه اول، تصمیمات بر مبنای احساسات و عواطف است و افراد کلی­نگر، بلندپرواز و ایده­آل‌گرا هستند. اما گروه دوم، تصمیمات‌شان بر مبنای عقل و منطق و استدلال است، جزیی‌­نگر و واقع‌­گرا هستند و در روند کار به تناقضات احتمالی دقت می­نمایند. انسان­ها در برابر محرک­ها و تغییرات محیطی واکنش نشان می­‌دهند. این محرک­ها شامل رفتارهای سیاسی هم می­­­­­­­­­­­­­­­­­شود. گرچه ارسطو معتقد بود انسان، موجود سیاسی ذاتاً منطقی است اما واقعیت این است که انسان موجودی احساسی نیز هست و در برابر سیاست، هیجانی هم برخورد می­کند؛ اما این شرایط احساسی در جوامع گوناگون متفاوت است. آرتور دو گوبینو، سیاستمدار فرانسوی، که مدتی در دربار ناصرالدین شاه بود، اعتقاد داشت که «مردم ایران را با یک سخنرانی و دعوای ساختگی می­‌توان به میدان کشید.» بسیاری معتقدند این هیجان و احساس در رفتار و عملکرد ایرانیان خصوصاً در واکنش­های سیاسی­شان بسیار تاثیرگذار بوده و هست.

لذا بایست از برخورد احساسی با مسائل سیاسی، آن هم سیاست خارجی، که با مرزها و ژئوپلیتیک کشور در ارتباط باشد، پرهیز جدی کرد.

واقعیت این است که رجب طیب اردوغان سودای امپراتوری در سر دارد. او خود را وارث امپراتوری عثمانی می‌داند و البته با کمک به الهام علی­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­اف او را شریک خود ساخته است. این دو، سیاستگذاری مشترک و توسعه‌طلبانه خود را در قفقاز نشان دادند که پیامدهای آن متوجه ایران شده است.

پیروزی باکو بر ایروان در جنگ قره‌باغ، اعتماد به نفس زیادی را برای باکو به ارمغان آورد و باکو توسعه‌­طلبی و ادعاهای ارضی بیشتری را مطرح نمود. دولت باکو به کامیون‌های ایرانی اجازه عبور نداد و تنشی را در روابط دو کشور ایجاد نمود که به دوئل مانورهای نظامی انجامید.

رهبران آنکارا و باکو دست به دست یکدیگر داده تا استان سیونیک ارمنستان که با ایران هم­­­مرز است و آذربایجان آن را زنگزور می­‌­­­­­­­­نامد، را تصرف نمایند تا با ایجاد یک گذرگاه، ترکیه را از طریق نخجوان و آذربایجان به دریای خزر و کشورهای ترک‌زبان آسیای میانه متصل نمایند.

در سفر اخیر اردوغان به جمهوری آذربایجان، علی‌­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­اف اعلام کرد که دو کشور برای تحقق کریدور زنگزور گام­های بلند برخواهند داشت. آن­ها برای این مهم، به تحریک قومی و نژادی در کشورمان هم پرداخته­‌اند و به دنبال اتحاد استراتژیک با اسلام آباد هستند.

موضوع کریدور، به بند 9 موافقتنامه آتش­‌بس قره باغ در 10 نوامبر 2020 اشاره دارد که از «فراهم ساختن امکان ارتباطات حمل‌ونقل بین‌مناطق غربی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان» توسط ارمنستان خبر می‌­دهد. جمهوری آذربایجان از این بند، به دالان یا کریدو زنگزور یاد می­کند.

علی­­­­­­­­­­­­اف گفته است که این دالان، منافع ملی، تاریخی و آینده  باکو را برآورده می‌­­­­­­­­کند و اگر ارمنستان نخواهد، ما این کار را با زور انجام می‌­­­دهیم. در حقیقت، باکو تهدید می‌­­­­­­کند سیونیک را بر خلاف منشور سازمان ملل و قواعد حقوق بین‌­الملل با زور از ارمنستان خواهد گرفت. باکو در حال حاضر، سیونیک را بطور کامل می­‌خواهد اما در صورت مقاومت ارمنستان، به یک کریدور در مرز ایران با ارمنستان هم راضی خواهد شد. گویا جمهوری آذربایجان در کنار تهدید، پیشنهاداتی هم به ارمنستان داده و می­­خواهد در ازای گرفتن استان سیونیک، قسمتی از منطقه قره‌باغ شمالی را به ارمنستان واگذار کند. ارمنستان ادعا می‌­کند که در توافقنامه صلح قره‌باغ اولاً اشاره مستقیم و روشنی به کریدور، گذرگاه یا دالان نشده و فقط از فراهم شدن امکان ارتباط حمل‌ونقل بین‌مناطق غربی جمهوری آذربایجان و نخجوان گفته شده است. ثانیاً مکان دقیق آن هم مشخص نشده است و ثالثاً، به عرض و پهنای آن نیز اشاره نشده است.

جدای از جمهوری ارمنستان که بازنده اصلی است، دیگر کشوری که از این موضوع متضرر می‌­گردد، ایران است که دو ضربه اساسی سیاسی و اقتصادی به آن وارد می‌شود. از نظر سیاسی، موقعیت ژئوپلیتیک خود را در شمال غرب از دست می­­­‌دهد و در معرض تهدیدات جدی قرار می‌­­­­­­­گیرد.

از نظر اقتصادی هم اولاً، کریدور شمال- جنوب ایران که در آن روسیه و هند نیز فعالند، نقش و اهمیت خود را از دست می‌­دهد و جهت دسترسی کشورمان به قفقاز و دریای سیاه، به ترکیه و جمهوری آذربایجان وابسته می‌شود. دوم اینکه در بلندمدت از پروژه مهم «یک کمربند یک راه چین» حذف می­‌گردد.

این اتفاق، سرنوشت دو کشور ایران و ارمنستان را در یک کفه ترازو قرار داده است. باکو و آنکارا به عنوان دو متحد، در نظر دارند ایران و ارمنستان را تحت فشار قرار دهند تا خواسته آنان را بپذیرند. این موضوع، ایروان را در محاصره «چند جانبه» محیط ترکی قرار می‌­دهد و ضمن قطع دسترسی مستقیم زمینی ایران به ایروان و اروپا، تهران را در محاصره باکو و آنکارا و متحدان منطقه‌­ای و فرامنطقه­‌ای آن­ها مثل پاکستان، اسرائیل و آمریکا قرار می‌­دهد. به عبارت بهتر، نبود این مرز برای ایران منشا تهدیدات استراتژیک می­شود.

دالان مورد ادعای جمهوری آذربایجان به موضوعی چالشی بین ایران و آذربایجان تبدیل شده است. در یک سوی این ماجرا ترکیه و آذربایجان قرار دارند که پای متحدان خود را هم به وسط کشیده­‌اند و در سوی دیگر، ارمنستان تضعیف شده و جمهوری اسلامی ایران قرار دارند.

از همان آغاز مشخص بود که جنگ قره‌باغ پیامدهای ژئوپلیتیکی برای ایران خواهد داشت. اینک برای ایران، مساله یک مرز استراتژیک و حساس مطرح است. منافع طرفین از نوع منافع متعارض است که با مناقشه و ستیزش همراه بوده و اهداف هر یک از طرفین به منزله بی‌­­توجهی به خواسته‌­های دیگری است.

سیاست‌گذاری خارجی در نظام بین‌­الملل، راز بقای هر بازیگر در این نظام است. نباید نگاهی ساده‌­انگا­رانه به مسائل قفقاز داشت و با مسائل موجود احساسی برخورد شود. سیاست خارجی باید بر مبنای مدل منطقی و استراتژیک باشد که به هدف‌­های بیشتری در تامین منافع ملی نائل شود.

در روزهای آینده مذاکرات سه­‌جانبه‌­ای با حضور مقامات روسیه، ارمنستان و جمهوری آذربایجان برای تعیین مرزهای نهایی انجام می‌­شود. مقامات کشور ما باید هوشیارانه عمل نموده و با سایر بازیگران مهم منطقه‌­ای در کنترل آن نقش ایفا نمایند و به گونه‌­ای این سه کشور را در جریان قرار دهند که ایران از منافع استراتژیک خود در قفقاز به هیچ وجه کوتاه نمی‌­آید و هرگز تعیین سرنوشت مرزهای سیاسی خود را به کشورهای دیگر نمی‌سپارد. جهان امروز جهان ائتلاف و اتحادهاست. اگر جمهوری آذربایجان برای دستیابی به اهداف توسعه‌طلبانه­اش، ترکیه، پاکستان و اسرائیل را با خود همراه می‌­نماید، چرا جمهوری اسلامی از روابط با ارمنستان استفاده نکند و حتی از هند، یونان و فرانسه که با ارمنستان پیوندهای مناسبی دارند، در این مورد بهره نگیرد؟ اگر ترکیه به بهانه‌­های واهی به عراق، سوریه و لیبی لشکرکشی می­کند، چرا ایران از مرزهای ژئوپلیتیک خود دفاع نکند؟

همسایه ماندن ایران با ارمنستان از نظر ژئوپلیتیک بسیار حساس است و نباید تحت هیچ شرایطی و با هیچ امتیازی اجازه حذف این مرز را داد. این که ما بگوییم با ارمنستان یک مرزی کوچک 35 کیلومتری داریم و آن را با هر نوع امتیازی ولو بسیار بزرگ از دست بدهیم، در واقع تمام مرزهای شمال غربی را به دو متحد استراتژیک داده و توان و مزیت ژئوپلیتیک خود در شمال غرب را برای همیشه از دست می­­­­دهیم! در نتیجه پیش از آنکه دیر شود، مسئولان کشورمان باید تمام تدابیر لازم را در این مورد حساس بیندیشند و با هماهنگی و همگامی کامل اقدام نمایند تا خسارت بزرگی نصیب کشورمان نگردد.

 

نویسنده: رستم بهرامی کارشناس ارشد روابط بین الملل از دانشگاه خوازرمی

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

 

نظرات
آخرین اخبار