فراتاب: سیاستها در منطقه همراه به قدرت رسیدن طالبان، رنگ و بوی جدیدی به خود گرفتهاند؛ چرا که آمریکا بیست سال پیش به قصد مبارزه علیه تروریسم، افغانستان را اشغال کرد که نتیجهی آن از میان رفتن حکومت پیشین طالبان بود اما اینک میبینیم آنها باخالی کردن این جبهه درحال بازیابی دولت ازدست رفته طالبان هستند؛ با این حال پس از تشکیل کابینه دولت طالبان، سیاستها و روابط قدرتهای جهانی و منطقهای بویژه همسایگان (ایران) با آنها چگونه خواهد بود؟
غروب و طلوع دوباره طالبان
در سپتامبر 2001 گروه طالبان همراه همپیمانش القاعده، احمد شاه مسعود، فرمانده ارشد ائتلاف شمال را به شهادت رساندند و در 11 سپتامبر2001 با حمله القاعده به اهدافی در نیویورک و واشنگتن از جمله برج های تجارت جهانی که باعث کشته شدن هزاران نفر شد، به دنبال آن آمریکا در راس ائتلاف ناتو به بهانه مبارزه با تروریسم، افغانستان را اشغال کرد که دیری نپایید در اوایل دسامبر 2001 موجب سقوط دولت طالبان گشت. اما وضعیت کنونی با روی کار آمدن آقای بایدن نوعی واقع گرایی و همچنین نگاه اجمالی به گذشته پرهزینه وسیاست پیش رو برای مقابله با خیزش رقیبان منطقهای خود، از سوی او و دولتش آنها را مجاب به انتخاب گزینه مذاکره با طالبان کرده است.
سناریو انتخابی آمریکا پس ازخروجش ازافغانستان
سناریوی انتخابی توسط آمریکا با نوعی نگاه ژئوپلیتیکی همراه است. آنها قصد درگیر کردن رقیبان منطقهای خود درافغانستان را دارند که به نوبه خود هریک اخیرا همانطور که مشاهده کردهایم در تضاد با منافع آمریکا بودهاند. آمریکا براین موضوع واقف است افغانستان از لحاظ ژئوپلتیک منطقهای بستر مناسبی برای ایجاد و اشاعه ناامنی و افراطگرایی را داراست، در نتیجه به جای ایجاد فرصت برای رقیبانش آنها را در ورطه مقابله با این ناآرامیها سوق میدهد، چرا که در صورت حمایت مالی و تسلیحاتی هریک از گروهکهای بنیادگرای اسلامی مستقر در افغانستان، منطقه در آتش تهدید یک ناآرامی بزرگ پیش خواهد رفت. از سوی دیگر آمریکا هیچگاه قصدرترک منافع راهبردی خویش در افغانستان را ندارد، طبعا علاقهای هم ندارد تا در قبال این مهم چندین برابر دیگر رقیبانش متحمل هزینه شود بلکه آنها معتقد هستند دیگر بازیگران از جمله روسیه، چین و ایران در صورت اهمیت امنیتشان ملزم به تقبل این هزینهها بوده تا در آیندهای نزدیک ایالات متحده آمریکا به طور کامل از صرف آن مرتفع گردد.
طالبان درنظر جامعه بینالملل و رابطه با ایران
جامعه جهانی، قدرتهای عمده و اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد و سایر بازیگران منطقهای و ... در وضعیت کنونی انتظار ندارند که رفتارهای دهه نودی طالبان تغییر کرده باشد یعنی همان رفتارها با پیشینه ضد حقوق بشری، ضدحقوق زنان، رویکردهای تند نسبت به اقلیتهای قومی و مذهبی و انجام همین اعمال علیه دموکراسی و آزادی بیان و ... باقی ماندهاند.
از آنجا که بلینکن وزیرخارجه آمریکا درگفتگویی با «سیانان» دربارهی اینکه آیا آمریکا طالبان را به عنوان یک دولت رسمی میشناسد یا خیر؟ با اشاره به همین موضوعات اشاره کرده که دولت آینده افغانستان که حقوق ابتدایی بشری مردم خود را رعایت کند و به تروریستها پناه ندهد، دولتیست قابل قبول آمریکا، که پتانسیل همکاری را دارد، در غیر اینصورت بدون توجه به این قوانین، نه از سوی ما بلکه ازسوی هیچیک از همپیمانانمان هم به رسمیت شناخته نخواهند شد. این در حالی است که چین و پاکستان در این زمینه از دیگرکشورها پیشی گرفتهاند. اما در مورد رابطه با ایران دو مقوله در نظرگرفته شده ظاهرا طرفین به توافقاتی رسیدهاند ازجمله خروج آمریکا از خاک افغانستان و همچنین سرکوب داعش از سوی آنها، طالبان گامهای مثبتی را برداشته است. اما باید دید که درآینده چگونه حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی را به رسمیت خواهد شناخت یا خیر؟
با یک نگاه اجمالی میتوان دریافت تنها مقصود آمریکا از خروجش، کاستن هزینههایش در زمینه نیرو و صرف پول برای مبارزه علیه تروریسم در مقایسه با دیگر رقیبان منطقهایش است و آنها خواهان نظارهگر بودن تحولات ساختاری درآینده افغانستان هستند.
نویسنده: عماد عظیمی
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است