بحران سوریه و مناقشه قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی | فراتاب
کد خبر: 11496
تاریخ انتشار: 19 دی 1399 - 16:58
خشایار بوربوری

فراتاب – گروه بین الملل: درگیری‌های یک دهه اخیر در سوریه نتیجه قیام اعراب در ماه دسامبر 2010 میلادی موسوم به بهار عربی است که منجر به سرنگونی حکومت‌ها در تعدادی از کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا شد. مردم جهان عرب علیه حاکمان مستبدی که حکومت این کشورها را به مدت چند دهه در دست داشتند، ایستادگی کردند و خواستار اصلاحات ساختاری در بُعد اجتماعی و سیاسی و همچنین خواستار آزادی های فردی بیشتر شدند.

ریشه‌های این اعتراضات و قیام‌ها به طور عمیق در نابرابری‌های اجتماعی- اقتصادی بین حاکمان و حکومت حاکم بر این کشورها قرار گرفته‌اند. با این حال، خودسوزی محمد بوعزیزی دست فروش تونسی در 18 دسامبر 2010 به عنوان یک نقطه شروع عمل کرد که خشم مردم را برانگیخت و بلافاصله به اعتراضات گسترده تبدیل شد و مانند آتش در بیشتر کشورهای عربی گسترش یافت. کشور سوریه که تقریباً پنج دهه توسط خاندان اسد اداره می‌شد نیز در موج بهار عربی غرق شد.

درگیری‌های داخلی در کشور سوریه در ماه ژانویه 2011 به عنوان یک اعتراض ضد دولتی علیه دولت بشار اسد آغاز شد که خواستار آزادی فردی بیشتر، دسترسی برابر به نهادهای سیاسی و منابع اقتصادی بود که در نهایت منجر به یک شورش مسلحانه و جنگ داخلی با حضور بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی و گروه‌های نیابتی در این کشور شد که این امر بطور کل ماهیت اعتراض به سبکی داخلی را کاملاً تغییر داد!

از زمانی که جنگ در این کشور بدون وقفه ادامه یافت، قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی به دلیل تغییر ماهیت ژئوپلیتیک منطقه به این جنگ کشانده شده‌اند. بحران داخلی در کشور سوریه، یک بحران سیاسی و امنیتی چند لایه و پیچیده‌ای است که قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی با اهداف متضاد و متعارض وارد صحنه نبرد میدانی در جنگ داخلی این کشور شدند. هر کدام از قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی دارای اهدافی هستند که حفظ و ساقط کردن دولت سوریه و شخص بشار اسد از اهداف محوری و مبنای راهبردی این قدرت‌ها در سوریه بود.

همکاری ایران و روسیه و حمایت این دو کشور از دولت سوریه و شخص بشار اسد از تحولات پیچیده و حساس در تحولات داخلی سوریه است. در مورد دو کشور ایران و ترکیه باید گفت که اگرچه این دو کشور سیاست‌های متضادی را درباره دولت سوریه و شخص بشار اسد داشتند، اما در عین حال بر حفظ تمامیت ارضی سوریه اجماع نظر داشتند.

عربستان سعودی با هر تلاشی حتی حمایت از نیروهای معارض سوری و تندروهای افراطی به دنبال سقوط دولت سوریه و شخص بشار اسد و حذف ایران از صحنه جنگ بود. در مورد روابط عربستان سعودی و روسیه باید گفت که دو کشور در مورد شخص بشار اسد اختلاف نظر داشتند اما در مورد مسئله تروریسم همکاری کردند. در رابطه با دو کشور ترکیه و ایالات متحده آمریکا باید گفت که ایالات متحده آمریکا برای ایجاد ثبات در سوریه به ترکیه احتیاج داشت اما برای جنگ با دولت اسلامی به کُردها نیز اعتماد کرد.

علاوه بر این بحران داخلی سوریه باعث شد تا سه کشور ایران، روسیه و ترکیه با دیدگاه های متفاوت در مورد آینده سوریه و اهداف متفاوت در منطقه تحت نشست آستانه گردهم آیند تا راه حلی برای برون رفت از این بحران را بیایند.

بحران داخلی سوریه، علاوه بر اختلافات داخلی در این کشور، به صحنه رقابت قدرت‌های منطقه‌ای جهت تصمیم‌گیری برای آینده سوریه شد. ایران، روسیه، ترکیه و عربستان سعودی از ابتدای بحران در این کشور با کنش مستقیم و با استفاده از نیروهای نیابتی در صدد تعمیق منافع و نفوذ خود بوده‌اند.

در پایان این بحث به این جمع بندی می رسیم که نمی‌توان بحران داخلی سوریه را به قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی حاضر در این بحران نسبت داد چرا که نظام سوریه دارای ضعف‌های مختلفی بوده است. اما با نگاهی موشکافانه و دقیق می‌توان فهمید که منافع و مواضع استراتژیک قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی حاضر در صحنه بحران داخلی سوریه است که ضعف‌ها و کمبودهای داخلی نظام سوریه را نیازمند گفت‌وگو و رایزنی برای یافتن راه حل مسالمت‌آمیز برای حل این بحران طولانی مدت مبدل کرده و آن را به یک جنگ تمام عیار و خشونت آمیز بین گروه‌های مسلحی نمود که هیچ‌گونه عزم و نشانه‌ای برای مصالحه گفت‌وگو از خود نشان ندادند. بنابراین، در تحلیل بحران داخلی سوریه پیش از آنکه به ضعف‌های داخلی نظام سوریه توجه شود، باید به نحوه کنش متقابل قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی حاضر در این بحران پرداخت.

 

نویسنده: خشایار بوربوری- دانشجوی دکترای علوم سیاسی

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

 

نظرات
آخرین اخبار