فراتاب - گروه سیاسی: نوشتار زیر در به مناسبت درگذشت استاد برجسته اندیشه سیاسی دانشگاه تهران جناب آقای دکتر داوود فیرحی نوشته شده است:
گفت کسی خواجه سنایی بمرد / مرگ چنین خواجه نه کاریست خرد
کاه نبود او که به بادی پرید / آب نبود او که به سرما فسرد
شانه نبود او که به مویی شکست / دانه نبود او که زمینش فشرد
گنج زری بود در این خاکدان / کودو جهان را بجوی میشمرد
چندی پیش که اطلاعیه نشرنی در مورد انتشار کتاب «مفهوم قانون در ایران معاصر؛ تحولات پیشامشروطه»، اثر جدید استاد عزیزمان مرحوم دکتر داود فیرحی را دیدم، ذوقزده شدم و با خود گفتم یکی از اولین کارهایی که باید بعد از شرّ کرونا انجام گیرد، برگزاری جلسه نقد و بررسی کتاب جدید در حضور خودشان است.
بهیاد دارم که سال گذشته در اتاقش در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران از پژوهش جدیدش در باب مفهوم قانون گفت و از اینکه این کار را در ادامه رسالت کتاب «فقه و حکمرانی حزبی» خود معرفی میکرد، چشمانش از شوق برق میزد. صد افسوس که او را از دست دادیم؛ دانشجویان علم سیاست، استادی دوستداشتنی، فاضل و خوشرو، جامعه دانشگاهی، متفکری ژرفاندیش و باریکبین و ایران، فرزانهای که در میانه دین و سیاست فانوسی به دست گرفته و راه دموکراسی و سعادت را میجست، از دست داده است.
فیرحی از آن جهت «گنج زر» بود که راه تازهای برای رفع دوگانههای ارزشی و هویتی ما اعم از سنت / تجدد و دین / سیاست جستجو میکرد. او بهراستی بنیانگذار نواندیشی دینی در مواجهه با سیاست بود. در بادی امر شاید نواندیشان دینی پیش از او چون عبدالکریم سروش، محمد مجتهد شبستری و ... در قالب طرح روشنفکری دینی به سیاست پرداخته باشند اما فیرحی را از آن رو بنیانگذار میدانیم که روش دیگری در مواجهه با سیاست و قانون برگزیده بود و آن فربه کردن مفهوم «عرف» و «موضوعشناسی» در استنباطهای شرعی در باب سیاست بود. به عبارت دقیقتر، او برخلاف قدمای روشنفکری دینی با روشهای هرمنوتیکی و تفسیری با دیانتِ سیاسی مواجه نشد و برای آن دلیل داشت و اصرار داشت با نص باید با صافیِ دستگاه اجتهادی مواجه شد.
آنچه مایه دلبستگی او به شخصیتهایی چون علامه نائینی میشد، همین بعد بنیانگذاری او بود. فیرحی، نائینی را پیشقراول ایدههای فقهیای میدانست که او میبایست آنها را به قواعد حقوقی-سیاسی مدرن بدل میکرد و در همین راستا در باب خوانش مجدّد زد و خوردهای فکری مشروطه نهایتا دِین خود را به نائینی در کتاب «آستانه تجدد» ادا کرد. بنابراین اقرار به «مرگ چنین خواجهای نه کاریست خرد» نه از سر احساسات و تعارف بلکه ناظر به وجهه بنیانگذاری اندیشه و نظر فیرحی است.
او در سالهای اخیر دلمشغول قاعدهسازی قانونی برای سیاست بود و در همین راستا تلاش میکرد با امکانسنجی بازخوانی دستگاه فقهی، قاعدهای فقهی-حقوقی برای دموکراتیزاسیون در ایران تنظیم کند. فیرحی به مرحلهای از حیات علمی خویش رسیده بود که راه خود را پیدا کرده بود و میدانست چه میگوید و چه میخواند و چه مینویسد، به همین سبب است که او در کلاس دوره دکتری به ما میگفت: «بچهها بعضا ایدههایم از نوشتههایم جا میماند.» گرچه او رفت و ما در تحیّر و عزادار فقدانش هستیم اما او بیشک «دانهای نبود که زمین او را در خود بفشارد». ایدههای او بهزودی در میان دانشجویان و دانشوران دانش سیاسی جوانه خواهد زد و سر از زمین برخواهد خواست. اندیشههای استادمان بنیانی گذاشت و راهی را نشان داد که باید آن را پیمود.
همتم بدرقه راه کن ای طائر قدس / که دراز است ره مقصد و ما نوسفریم
در پایان برای استاد عزیز و مهربانمان از حضرت باری تعالی طلب رحمت واسعه، و برای خانواده داغدار و عموم دانشجویان، اساتید و دانشوران دانش سیاست آرزوی صبر در مصیبت وارده را داریم. امید که ما قدر گنج زرمان را بدانیم.
سیدرضا حسینی؛ مدرس دانشگاه و پژوهشگر علم سیاست
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است