خیزش مجدد ناسیونالیسم عربی در عراق | فراتاب
کد خبر: 11456
تاریخ انتشار: 25 آبان 1399 - 01:49
د.ایوب منتی
ناسیونالیسم عربی، با وجود فرقه­گرایی در عراق همچنان زنده و در حال تقویت شدن است

 فراتاب - گروه بین الملل: ناسیونالیسم عربی- عراقی، ریشه دیرینی در تاریخ مدرن عراق دارد و تا سال 2003، در قالب مدل­های مختلف، گفتمانی مسلط در صحنه سیاسی بوده است. تأثیرات این گفتمان سیاسی بعد از اشغال عراق نیز امری مشهود است. گزارش حاضر گفتمان اصلی ناسیونالیستی در تاریخ عراق مدرن را مورد بررسی قرار می‌­دهد.

دو مدل ناسیونالیسم عربی- عراقی تا سال 2003 از مدل­‌های مسلط بر فضای سیاسی عراق بودند. این مدل‌­ها متأثر از فضای سیاسی دوران خود بودند. در حین اشتراکات، تفاوت­‌های قابل ملاحظه­‌ای با همدیگر دارند.

مدل سلطنتی

مدل سلطنتی در سال 1920 ظهور کرد که در این دوره، عراق تحت قیمومیت بریتانیا قرار داشت. امپراطوری عثمانی فروپاشیده بود و رویای یک دولت متحد عربی نیز به سرابی مبدل شده بود. ضدیت با بریتانیا و استقلال ­طلبی، عنصر کلیدی از گفتمان ناسیونالیستی عربی- عراقی در این دوران (سلطنتی) بود که احزاب و جریان‌­های مختلف سیاسی اعم از دولتی و غیر دولتی، آن را مطالبه می‌­کردند.

مدل بعثی ناسیونالیسم عربی- عراقی

این مدل با کودتای عبدالکریم قاسم در سال 1958 شروع شد. مبتنی بر این فرض بود که حزب بعث، رهبر جهان جدید عرب و عراق مرکز آن خواهد بود. بعد از آن با روی کار آمدن عبدالکریم قاسم با کودتای 1958 در عراق، ناسیونالیسم عربی – عراقی نقش برجسته­‌ای در صحنه سیاسی عراق داشت.

عبدالکریم قاسم، گرایشات ناسیونالیستی عراقی داشت و تمایلی به پیوستن به جمهوری متحد عربی (مصر و سوریه) نداشت. قاسم از سوی پان عربیست‌­های ناصریست و حزب بعث، تحت فشار بود. این فشارها به کودتا علیه او و کشته شدنش منتهی شد. کودتای دوم بعث در سال 1968 مدل دیگری از ناسیونالیسم پان ­عرب را ایدئولوژی دولتی ساخت، که دارای رگه‌­های پررنگ ناسیونالیسم عراقی نیز بود.

با به قدرت رسیدن حزب بعث در نتیجه کودتای 1968، ایدئولوژی بعث به گفتمان مسلط سیاسی تبدیل شد. دولت و حزب بعث تا سال 2003 ، دو الگوی ناسیونالیسم را همزمان به شیوه‌­ای مختلط در سیاست­های اعلامی و عملی خود بکار می­‌گرفت. هم‌پوشانی گرایشات پان عربیستی و ناسیونالیسم عراقی چنان بود، که تفکیک این دو کاری دشوار بود. عنصر پان عربیستی آن، همواره ادعا می‌­کرد که می‌­خواهد جهان عرب را به یک عصر جدید موفقیت‌­های نظامی و اقتصادی هدایت کند. این رگه از ناسیونالیسم، مبتنی بر این فرض بود که حزب بعث، رهبر این جهان جدید عرب و عراق مرکز آن خواهد بود. با این حال با سقوط رژیم بعث، برجستگی ناسیونالیسم عربی- عراقی در فضای سیاسی عراق دچار فراز و نشیب­‌هایی شد.

ناسیونالیسم عربی در دوره پسا صدام

در ابتدا با شروع منازعات فرقه‌­ای رو به تضعیف شدن نهاد ولی در انتخابات 2010 و 2018 دوباره شاهد تقویت ناسیونالیسم عربی در عراق بوده‌ایم. در این دوره گفتمان هژمون در صحنه سیاسی عراق، اسلام­گرایی سیاسی شیعی و سنی بود. گرایشات ناسیونالیست سکولار نیز، تا قبل از انتخابات 2005 در صحنه سیاسی حاضر بودند و نقش مهمی در تدوین قانون اساسی عراق داشتند. اما جنگ‌­های فرقه­‌ای در سال‌­های بعد از 2005،  ناسیونالیسم را تا حدودی به گفتمان و جریانی حاشیه­‌ای تبدیل کرد. پیروزی العراقیه در انتخابات 2010 و ظهور مدلی از ناسیونالیسم مذهبی (شیعی) در سال‌­های اخیر، گویای برجستگی این گفتمان در فضای عمومی و سیاسی عراق دارد.

انتخابات مجلس نمایندگان  که در 7 مارس 2010، در سراسر عراق برگزار شد، آغاز مرحله جدیدی از روند سیاسی عراق در دوره پس از صدام بود. نتایج انتخابات، بازتابی از قدرت بسیج، ناسیونالیسم سکولار عربی- عراقی بود و بعد از آن با ظهور داعش و چند سال درگیری­‌های داخلی با این گروه، گفتمان ناسیونالیسم سکولار عربی- عراقی تحت الشعاع، جنگ و هویت فرقه‌­گرایانه در عراق قرار گرفت.

اما در خلال سال­‌های قدرت‌­گیری داعش، بنا به گزارش­هایی، حمایت بعثی‌ها و سپاه نقشبندی به رهبری عزت الدوری از داعش، تبدیل به یکی از موضوعات مناقشه برانگیز شد. برخی از پژوهشگران بر نقش بعثی‌ها و حمایت از داعش از لحاظ نظامی، امنیتی انگشت می‌گذاشتند و خشونت‌های انجام شده از سوی این گروه را حاکی از نفوذ بعثی‌ها در داعش بر شمردند. با وجود تمامی فراز و فرودهای ناسیونالیسم در عراق بعد از سقوط صدام با به قدرت رسیدن شیعیان در این کشور ناسیونالیسم مذهبی شکل گرفت و روز به روز تقویت شد.

ناسیونالیسم مذهبی

این نوع از ناسیونالیزم بافعالیت‌­های جنبش صدر به رهبری مقتدا صدر یکی از روحانیون شعیه عراق ظهور پیدا کرد. از نمایندگان برجسته گفتمان ناسیونالیسم مذهبی در عراق یک دهه اخیر، می‌­توان به جنبش صدر اشاره کرد. دیگر گروه‌­های سیاسی اسلام­‌گرای شیعه و سنی نیز، در انتخابات­‌های گذشته به چنین گفتمانی گرایش پیدا کرده اند. جنبش صدر به رهبری مقتدا صدر در صحنه سیاسی عراق بعد از سقوط بغداد فراز و نشیب‌­های فراوانی را از سر گذرانده است. دچار انشعابات و وارد منازعه خونین با نیروهای سیاسی شیعه و آمریکایی شده است. مناسبات خارجی‌­اش نیز به مانند رفتار سیاسی رهبرش مورد تفسیرهای ضد و نقیضی قرار گرفته است. مقتدا صدر اگرچه دارای قدرت سخنوری، کاریزما و جایگاه بالایی در سلسله مراتب مذهبی نیست، اما همان طور که صاحب نظران مختلف اذعان کرده‌­اند، دارای ویژگی­‌هایی است که او را به یکی از مهم­ترین بازیگران سیاسی در عراق امروز تبدیل کرده است، از جمله می‌توان به نمایندگی کردن اقشار و طبقات حاشیه‌نشین شهری و استان­‌های فقیر در جنوب عراق اشاره کرد جریان صدر در معادلات سیاسی عراق از طریق کاربست یک زبان و گفتمان ناسیونالیستی عراقی، جهت بسیج سیاسی و گسترش پایگاه اجتماعی تردیدی به خود راه نداده است. این جریان از همان ابتدای فعالیت هم، این رگه­‌های ملی­‌گرایانه را با توسل به احساسات آمریکایی ستیزی، مخالفت غیرصریح اما ملموس با آیت الله سیستانی که از سوی نزدیکان صدر به عنوان مرجعی غیرعرب، تعریف می‌­شد، بروز داد. اما غلظت این تمایلات بتدریج افزایش یافت.

 

ایوب منتی - دکترای روابط بین الملل

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

 

نظرات
آخرین اخبار