کد خبر: 1140
تاریخ انتشار: 5 اردیبهشت 1395 - 01:20
محمد رحیمیان

فراتاب ـ سرویس فرهنگی ـ 

خوانش نخست

هنر خوشنویسی بنابه سنتی اصیل، همواره خود را به مثابه­ی فرمی محصور محتوا عرضه کرده است. فرمی که رسالت خویش را جلوه و جلابخشی به معنا، دسترس­ پذیر کردن آن و سهل­ الوصول نمودن معانی و مفاهیم ترسیم نموده است. در چنین رویکردی، فرم ابزار شکوهمندی تلقی می­ شود که با انعطافِ سحرانگیز خود، به بازتولید زیباشناختیِ مفاهیمِ موجود در متنی پیشینی می­ پردازد و به این ترتیب اثر هنری با محروم ساختن خود از وجه خودآیینی و استقلال وجودی، معنایی معیّن و هدفی از پیش­ تعیین ­شده را تحقق می­ بخشد. در این میان خط­ نقاشی یا نقاشی­ خط، خلاقیت مدرنی است که با تولید متنی خودْبنیاد در پی اشاره به امر ناممکن است. ناممکن بودن معنای قطعی و تفسیر یگانه از اثر هنری.، اثری که در پیِ آشنایی ­زدایی از خود و دسترس­ ناپذیر نمودن خویشتن است.

خط­ نقاشی حاصل وحدت خط و نقاشی است. وحدتی که در عین­ امتزاج، همواره تمایز این عناصر را از دل آشوب در حال گسترش بر بستر بوم، می­ نمایاند. آشوبی که مخاطب را به رمزگشایی فرا می­ خواند تا دسترس­ ناپذیری خود را همچون معمایی به لذت کشف و کنجکاوی بیامیزد. در هر تابلویی میلِ مفرط به ناپدید شدن، مخاطب را در حیرتی زیباشناختی فرو می ­برد و او را برای تأمل و تلاش فکری مهیّا می ­سازد. در چنین آثاری نه واژگان و سطور در پی دلالت ­اند و نه رقص رنگ قصد القای معنا را در سر می­ پرورد.  بلکه آنچه پدیدار می­ شود تنها آشوبی مقدس از جنس آن چیزیست که مارتین هیدگر بر آن تأکید دارد. آشوبی که لحظه به لحظه در کار انکشاف عالم خویش است.

 

خوانش دوم

ناآشکارگی و در محاق فروبردن لایه‌هایی از آنچه هنر قصد بیان آن را دارد، سرشت دیرینه و اساساً خصلت زبانی هنر است. از همین منظر، گرایش همیشگی هنر به رازآمیزی و پرهیز از اظهار کامل خود، وجهی معماگونه به آن می‌ بخشد. هنر همواره کوشیده است با حفاظت از راز خود، اصالت آیینی خویش را به عنوان رمزی از پویایی و عنصری از تداوم با خود داشته باشد. معماگونگی اثر هنری، گنگی و ابهام را به امر ذاتی آن تبدیل می‌نماید، چنانکه اثری این ابهام را برنتابد و تن به وضوح کامل بدهد، از حوزه‌ی هنر خارج می‌ شود. به عبارت دیگر، آثاری که نیت و اندیشه‌ ی خود را بدون اینکه چیزی از آن باقی بگذارند، برملا می‌ کنند، در واقع اثری هنری نیستند. معما در این رویکرد به لحاظ زیباشناختی در معنای دقیق کلمه مفهومی است که از قوام و ترکیب‌ بندیِ درون ماندگارِ اثر هنری برمی‌ آید. اصطلاح آدورنویی درون ماندگاری می‌تواند پویایی اثر و پیوند آن با تفسیر، برانگیختن تلاش مخاطب برای کشف و شهود، خودآیینی و دیالکتیک نهفته در اثر را تبیین نماید.

آثار جعفرعلی سروی تلاشی است برای دست‌ یابی به معماگونگی و ابهامی هنری به گونه‌ ای که با بهره‌ گیری از عناصر خط و رنگ، این دو عنصر هنری را به مواجهه‌ ای دیالکتیکی و جدل‌وار با یکدیگر وا‌ می‌ دارد تا با خلق فضایی مبهم، افق‌ هایی تازه به روی مخاطب بگشاید و او را به تأمل هنری وا دارد و ادراک امر مستور و لذت حضور در پرتو ناآشکارگی را برایش فراهم سازد.

 

محل برگزاری نمایشگاه: تهران، خیابان شریعتی، بالاتر از پل صدر، خیابان پل رومی، خیابان شریفی منش، نبش کوچه لادن، پلاک 27، واحد 2

محمد رحیمیان: دکترای فلسفه هنر

نظرات
آخرین اخبار