الکاظمی؛ نزدیک‌تر به آمریکا و نه چندان دور از ایران! | فراتاب
کد خبر: 11396
تاریخ انتشار: 8 مرداد 1399 - 18:26
گفت‌وگوی روزنامه بشارت‌نو با اردشیر پشنگ پژوهشگر مسائل خاورمیانه:

فراتاب: بدون شک بررسی و تحلیل دقیق از نظام بین‌الملل به بهبود حکمرانی در تمامی کشورهای این نظام کمک شایانی خواهد کرد. اما مهمتر از تحلیل نظام‌الملل برای بهبود روابط خارجی، بررسی و اطلاع از همسایگان یک کشور است. چنانچه کشوری با همسایگان خود روابط مناسبی نداشته باشد و در شناخت ظرفیت‌های منطقه‌ای خود، از ضعف مطالعاتی رنج برد، در طولانی مدت بر روابط آن کشور در سطح کلان نظام بین‌الملل تاثیرگذار خواهد بود.

عراق از جمله این کشورها برای ایران است. سابقه طولانی روابط ایران و عراق در تاریخ معاصر از زمان امپراتوری عثمانی و جنگ‌های طولانی مدت با صفویه تا فروپاشی این امپراتوری وسیع اسلامی و تجزیه آن به کشورهای مختلف در سیاست منطقه‌ای ایران موثر بوده است. از اختلافات حکومت بعث با محمدرضا پهلوی تا تجاوز به خاک ایران در سال 59 و ارتباط این روزهای ایران با دولت عراق که اکثریت آن در دست شیعیان این کشور است، ضرورت این بررسی را مضاعف نموده است.

در همین راستا، بشارت نو تلاش کرد با یکی از تحلیلگران حوزه خاورمیانه در خصوص سوالاتی که پیرامون روابط ایران و عراق و نقش بازیگران سیاسی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در سرزمین بین‌النهرین سابق وجود دارد، به گفتگو بپردازد.

همچنین، همزمانی سفر نخست وزیر جدید عراق به ایران نیز ضرورت بررسی مسائل عراق را دو چندان می کند.

اردشیر پشنگ، فارغ التحصیل روابط بین الملل، روزنامه نگار، پژوهشگر مسائل خاورمیانه و عضو مرکز پژوهش‌‌های علمی و  مطالعات استراتژیک خاورمیانه و شمال آفریقا است. وی تالیفات چندی در باب عراق از جمله کتاب‌های «کُردها در میانه جنگ ایران و عراق» و «فرهنگ رجال و خاندان‌های معاصر عراق» در کنار دهها مقاله و کنفرانس بین‌المللی و داخلی منتشر شده است. پشنگ عضو تحریریه و سردبیر بسیاری تعدادی از ماهنامه‌های تخصصی در علوم سیاسی نیز بوده است. وی در حال حاضر مدیرمسئول و سردبیر گروه رسانه‌ای فراتاب و فصلنامه «صلح برای همه» است.

پشنگ در پاسخ به سوالات بشارت نو در خصوص تحولات عراق به نکات مهمی اشاره کرد که مشروح گفتگو با وی را در ذیل می خوانید:

مدتی پیش عراق درگیر اعتراضاتی فراگیر در این کشور بود که شاید در سال‌های اخیر شاهد چنین اعتراضاتی در این کشور نبودیم. برخی تصور می‌کنند که این اعتراضات با سازماندهی خارجی و با هدف تضعیف هلال شیعی در عراق صورت گرفت. برخی نیز این اعتراضات را ناشی از فساد موجود در سیستم اداری این کشور می دانند. شما به کدام یک از این پیش فرض ها وزن می دهید و کدام را واقع بینانه تر می‌دانید؟

به نظر می‌رسد بن‌مایه اصلی اعتراضات عراق طی همه سال‌های اخیر، چه پیش از ظهور داعش و چه در دوران پساداعش، که ما شاهد آن در شهرهای بزرگ این کشور به خصوص در بغداد و حتی در شهرهای شیعه‌نشین هستیم، نسبت به ناکارآمدی و ناتوانی حکومت حاکم در عراق باشد. به باور بنده مایه اصلی این اعتراضات داخلی هست و متاثر از ناکارآمدی و ناتوانی دولت، فساد گسترده باشد. سیستم حاکمیتی عراق و نخبگان و زمامداران به نحوی ایجاد و ترکیب شده‌اند که نمی توانند حتی بسیاری از بدیهی‌ترین نیازها و خدمات عمومی مثل تولید برق را به میزان کافی و قیمت مناسب تامین کند بخش عمده این اعتراضات نسبت به ناتوانی سیستم  حاکم بر عراق و دولت‌های مختلف و فساد لجام گسیخته‌ای است که در این کشور وجود دارد و طی سال‌های اخیر همواره عراق را به عنوان یکی از کشورهایی با شاخص‌های ضعیف در لیست شفافیت اقتصادی نشان داده است. طبیعتا در چنین فضایی که ثبات سیاسی و ثبات ساختاری در عراق حاکم نشده، بحران‌های عمیق تاریخی و ساختاری و سیاسی از گذشته به حال بوده بازتولید، گسترش و حتی بیشتر شده است. گروه‌های مختلف داخلی و بازیگران مختلف خارجی نیز سعی می کنند که از این آب گل‌آلود ماهی خودشان بگیرند. طبیعی است که بسیاری از خود گروه‌ها و احزاب موجود در عراق هم سعی می‌کنند خود را با این اعتراضات همراه کرده تا در مقابل رقبا قد علم کنند و خودی نشان دهند و فضای احساسی را به سمت منافع و اهدافی که خودشان به دنبالش هستند، بکشانند و بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای نیز سعی می‌کنند به نوعی از راه‌های مختلف همچون رسانه‌های رسمی و دیجیتال، اعتراضات این کشور را به سمت و سویی سوق بدهند که به دنبال آن هستند. واقعیت آن است که این اعتراضات ریشه خارجی نداشته و هدف آن تضعیف هلال شیعی در منطقه نیست. ناکارآمدی و ناتوانی دولت عراق کاملا واضح و این ریشه اصلی مشکلاتی عراق است.

اعتراضات عراق از دوران عادل عبدالمهدی شروع شد و در نهایت منجر به استعفای وی شد همزمان با استعفای وی، دولت مصطفی الکاظمی بر سر کار آمد. به زعم شما چقدر مردم عراق به این دولت اعتماد دارند و چه اندازه نسبت به آن خوشبین هستند؟

واقعیت آن است که اعتراضات در زمان عادل عبدالمهدی شروع نشد، بلکه اعتراضات مردم عراق در دوران ایشان ادامه پیدا کرد. تنها در دوران اوج‌گیری قدرت داعش و گروه‌های سلفی در این کشور و به دلیل اولویت یافتن مسائل حیاتی و اساسی همچون امنیت، این اعتراضات به حاشیه رفت. اما پس از افول داعش، همچنان اعتراضات دامنه‌دار و ریشه‌دار عراقی ها به طور گسترده وجود داشته و دارد. اینکه مردم عراق تا چه اندازه به دولت مصطفی الکاظمی اعتماد دارند، باید گفت که برای قضاوت و پیش‌بینی در این خصوص کمی زود است. هر دولت‌مردی که در عراق بر سر کار می‌آید، با بسیاری از مشکلات تاریخی و سیاسی که از گذشته تا کنون همراه این کشور بوده، دست و پنجه نرم خواهد کرد؛ لذا کار کردن در این فضا و جلب رضایت عمومی مردم فوق‌العاده مشکل است. دولتی در عراق می‌تواند موفق باشد که بتواند توانمندی‌های این کشور را از نظر اقتصادی و خدماتی بالا ببرد؛ در زمانی که قیمت نفت بسیار پایین بوده و دامنه پرنوسانی دارد، تمام اقتصادهای وابسته به نفت ضربه خواهد خورد. در زمانی فعلی که عراق چند پله‌ای از نظر شفافیت و فساد سیستماتیک وضعیت آن بهبود پیدا کرده، اما همچنان جزء پر فسادترین نظام‌های سیاسی حاکم بر جهان بوده و بنابراین کار کردن برای حل این معضلات اساسی کمی سخت به نظر می‌رسد. الکاظمی زمانی می‌تواند موفق باشد که بتواند این مشکلات را حل کند. نکته دیگری که به افزایش اعتماد عمومی در عراق کمک می‌کند، این است که الکاظمی بتواند استقلال عراق را از نظر ظاهری و دیپلماتیک در اذهان عراقی‌ها تقویت کند. به طور کلی عراق از سال 2003 به بعد محل رقابت و جولان کشورهای فرامنطقه‌ای و منطقه‌ای بوده و این کشور به محل بازی قدرت‌های خارج از عراق تبدیل شده است. این دو مسئله اگر توسط دولت الکاظمی حل شود، می‌تواند تاثیر جدی در اعتماد مردم عراق داشته باشد. البته هر دو این کارها فوق‌العاده سخت است و باید منتظر زمان بود.

برخی از کشورها و یا گروه‌های داخل عراق که در اقلیت هستند بعضا اتهاماتی را متوجه ایران می‌کنند و بطور مثال ریشه اعتراضات عراق را در دخالت‌های ایران و به خصوص از دوران مدیریت نوری المالکی می‌دانند. این گزاره را صحیح می‌دانید؟

همانطور که بیان شد باید ریشه اصلی اعتراضات عراق را در فساد هیئت حاکمه این کشور و ناتوانی ساختار جدید و در حال تکوین و گذار این کشور دید. اما طبیعتا هر بازیگر خارجی که ارتباط نزدیکی با دولت مرکزی عراق داشته باشد و بطور مستقیم یا غیرمستقیم این ذهنیت ایجاد شود که در تعیین کابینه عراق و نخست وزیر این کشور تاثیر دارد، طبیعی است خواه ناخواه در کارنامه دولت مستقر، به نوعی شریک پنداشته می‌شود و لذا وقتی مردم از ناتوانی دولتشان شاکی‌اند برخی در این بین نیز به متحدان دولت از جمله ایران و یا حتی آمریکا بدبین می‌شوند. هر چند ایران و دیگر بازیگران خارجی در عراق این مسئله را تکذیب می‌کنند، اما به طور غیررسمی گفته می‌شود که واشنگتن و تهران بیشترین تاثیر را در تایید نخست وزیر عراق طی این سال‌ها داشته‌اند و دارای بیشترین نفوذ و اثرگذاری و روابط با سیستم حاکم هستند. عموما نخست‌وزیرانی که در عراق بر سر کار آمده‌اند همزمان چراغ سبز واشنگتن و تهران را داشته‌اند. این میزان نزدیکی به سیستمی که دچار ناکارآمدی گسترده هست، طبیعتا باعث می‌شود که دولت‌هایی که نزدیک هستند، در مظان اتهام قرار بگیرند. متاسفانه برخی از اظهار نظرهای غیرضروری، کارشناسی نشده و گاه بسیار نسنجیده توسط برخی از مقامات فعلی و یا سابق کشورمان هم به این مسئله دامن زده و برخی از تحولات عراق هم متاثر از این مسئله است. اما اینکه ریشه کلی اعتراضات در عراق مخالفت با ایران باشد را ریشه اصلی نمی‌دانم؛ چرا که معتقدم چنانچه دولت عراق تبدیل به یک دولت موفق و کارآمد بشود، آنگاه دولت‌های خارجی نیز در اذهان مردم این کشور به عنوان دولت‌های دوست معرفی خواهند شد یا دست‌کم حضور آنها بار منفی نخواهد داشت. به هر حال مجموع این داستان‌ها بار اصلی را بر روی دوش سیاست خارجی ایران در عراق می‌گذارد. برخی اظهار نظرها هم باعث می شود این فضای ضد ایرانی در بین بخش‌هایی از معترضین و مردم عراق تشدید بشود و کشور در سیبل اتهام قرار بگیرد.

 

آیا نقش‌آفرینی ایران در مهار گروه داعش از نظر مردم عراق مهم تلقی می‌شود؟ آیا این نقش‌آفرینی تاثیری در نگاه مردم عراق نسبت به جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرده است؟

بی‌شک نقش‌آفرینی ایران در عراق در مهار داعش تاثیر بسزایی در حفظ دولت عراق داشته است؛ اما از یاد نبریم که ایران تنها کشوری نبوده که به عراق در مهار داعش کمک کرده است. از نظر استراتژیک نقش ائتلاف بین‌المللی به رهبری ایالات متحده آمریکا در زمینه مهار داعش نیز نقش بسیار پر رنگی داشته است. لذا اینکه ایران به تنهایی ناجی عراق بوده، گزاره اشتباهی است و این گزاره اشتباه باعث شده برخی از سیاست‌گذاران ما تحلیل درستی از واقعیت‌های موجود نداشته باشند و با تحلیل‌های اشتباه سیاست‌گذاری‌هایی به دور از واقعیت را اعمال کنند. به هر حال در کنار تلاش ایران برای مهار داعش، تلاش مردم عراق اعم از کُرد، عرب، شیعه، سنی و ائتلاف بین‌المللی در شکست نسبی داعش موثر بوده است. بدون شک حضور ایران برای دفع داعش توانسته است نگاه به ایران را در دست‌کم در بین گروه‌هایی از مردم عراق بهبود ببخشد.

 

برخی معتقدند دولت مصطفی الکاظمی نزدیک به دولت آمریکا است. چقدر این گزاره را تائید می کنید؟

در حقیقت باید گفت دولت مصطفی الکاظمی به آمریکا نزدیک بوده و البته از ایران هم چندان دور نیست. روندها و حرکت‌هایی که الکاظمی طی هفته‌های اخیر پس از به دست گرفتن سکان نخست وزیری عراق اتخاذ کرده، نشان می‌دهد نوع نگاهش نگاه هماهنگ‌تری با آمریکا است و یا دست‌کم با سیستم کشورهایی که به ایدئولوژی لیبرال دموکراسی تعلق دارند، نزدیک‌تر است. البته باید گفت که سابقه کاری الکاظمی به عنوان یک روزنامه‌نگار و یک فعال و منتقد سیاسی در نوع نگاه او در عرصه سیاست خارجی بی‌تاثیر نبوده است. به نظر می‌رسد الکاظمی تلاش دارد تا روابط عراق را با آمریکا گسترده‌تر سازد و در عین حال نیز سعی می‌کند روابط خود با ایران را حفظ کند. در واقع الکاظمی در سیاست خارجی از یک استراتژی موازنه مثبت اولیه با هدف کم کردن دخالت و اثرگذاری بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مهم مثل ایران و آمریکا پیروی می‌کند تا به سمت یک دولت با ثبات حرکت کند و به صورت مستقل در عرصه سیاست‌خارجی عراق اقدام نماید. سعی می‌کند با بازیگران منطقه‌ای دیگری مثل ترکیه و عربستان سعودی و یا به طور عام‌تر اتحادیه عرب و اتحادیه اروپا روابط خود را تقویت کند و آنها را هم به سمت عراق بکشاند و به نوعی با حضور بازیگران مختلف در عراق به دنبال ایجاد نوعی توازن در  نقش آفرینی بازیگران خارجی است. اما باید دید این سیاستمدار می‌تواند رهبران احزاب موجود در عراق را با خود در این راه همراه کند یا خیر؟

چنانچه بخواهید توصیه‌ای برای نقش آفرینی جمهوری اسلامی ایران در عراق داشته باشید، بهترین راهکاری که می‌تواند این نقش آفرینی را پر رنگ و منافع دو ملت را تامین کند، چیست؟

ایران و عراق یک مرز طولانی و بسیار گسترده دارند، مردم دو سوی مرز از نظر تاریخی، فرهنگی، مذهبی و زبانی دارای پیوندهای ناگسستنی هستند، از زمان روی کار آمدن نظام جدید در عراق، اقلیت ضد ایرانی دیگر به حاشیه رانده شده است و دولت‌های این کشور عمدتا از کسانی تشکیل شده است که روزگاری نه چندان دور در یک سنگر مشترک با ایرانی‌ها علیه صدام می‌جنگیدند. از سوی دیگر اقتصاد عراق هم به دلیل تحریم‌های فلج کننده دهه 90 میلادی، هم حملات آمریکا در 2003 و هم ظهور و قدرت نمایی داعش در سالهای 2014 تا 2017 به شدت آسیب دیده و نیاز به بازسازی دارد این بزرگترین فرصت برای ایران بوده و هست تا در بازسازی عراق نقش اساسی و محوری را بدست گیرد چه از بعد فنی و چه از آن مهمتر در بعد انسانی و تامین نیروی متخصص و کارگر.

روابط اقتصادی طرفین نیز نزدیک به 9 میلیارد دلار است که روابط خوبی است اما می‌تواند چند برابر بیش از این باشد. به باور بنده در شرایط فعلی آن میزانی که تبلیغات بر روی روابط فرهنگی و بخصوص مذهبی می‌شود می بایست در کنار آن تمرکز بر روی روابط اقتصادی و بخصوص حضور در پروژه هیا زیربنایی باشد، رقبای سرسخت دیگری در عراق حضور دارند که هر روز بیشتر می‌شوند و با استفاده از توانمندی هایشان و نیز تحریم‌های آمریکا، سهم ایران را در این بازار بزرگ کمتر می‌کنند.

همکاری در حوزه اقتصادی و توسعه‌ای کمترین تنش و حساسیت را دارد و اتفاقا بیشترین اثر را در بهبود ذهنیت مردم این کشور نسبت به ایران خواهد کرد.، لذا بایستی در چنین مسیری گام بردارد.

عراق درآمدهای گسترده ای از فروش نفت دارد و متاسفانه دست اندر کاران عرصه سیاست خارجی در ایران به این مسئله توجه کمتری داشت اند. به نظر می رسد در شرایطی که ایران هم به واسطه تحریم های آمریکا وضعیت سختی دارد، می تواند با حضور غیر ایدئولوژیک خود در عراق چه با ارسال نیروی متخصص و چه نیرو کار ساده برای بازسازی این کشور، حضور خود را تثبیت کند و این مسئله در کاهش نرخ بیکاری در ایران هم موثر خواهد بود و بحران‌های اقتصادی ایران را تا حدی می‌تواند حل نماید. هر میزان تبلیغات ایدئولوژیک ما در عراق بیشتر باشد طبیعتا رقبای ما هم به این نوع تبلیغات متمنایل خواهند شد. وقتی ایران کشور عراق را متحد ایدئولوژیک و نه اقتصادی و تجاری خودش بداند، لاجرم ناکارآمدی دولت این کشور به اسم ایران نوشته خواهد شد و مورد هدف حملات مردم این کشور و حتی رسانه‌های خارجی قرار می‌گیرد. دیپلماسی عمومی ایران باید سعی کند فعالیت‌های متنوع‌تری داشته باشد. اینکه ایران موفق شده به نوعی دیپلماسی مذهبی در منطقه ایجاد کند مثبت است اما به تنهایی کافی نیست زیرا دیپلماسی مذهبی به تنهایی منافع ایران را تامین نمی‌کند و باعث گره‌خوردن ذهنیت مردم دو کشور نخواهد شد. تنوع در دیپلماسی عمومی و قدرت نرم ایران، تلاش برای نزدیک شدن به گروه‌های کُرد و به اعراب سنی، کاستن از بار تبلیغات ایدئولوژیک و تلاش برای حضور اقتصادی در عراق می تواند بهترین توصیه برای ایران باشد. این نکته را فراموش نکنیم که استفاده بیش از اندازه از یک ارزش امکان تبدیل آن به یک ضد ارزش را فراهم خواهد کرد. رقبای قدرتمند و ثروتمند ایران سعی می‌کنند با سرمایه‌گذاری در این بخش از مشکلات عراق قدرت نفوذ بیشتری را نسبت به ایران پیدا کنند.

نکته دیگر این است ایران در دوران جدید باید روی متعادل سازی روابطش با گروههای مختلف بیشتر کار کند، اینکه کردها و سنی ها ایران را حامی اعراب شیعی بدانند می توانند تبعات منفی برای قدرت اثرگذاری ایران داشته باشد، ایران بایستی نقش بی‌طرفانه‌تر و موازنه دهنده را بخصوص بین اربیل و بغداد ایفا کند، اگر اکثریت عرب عراق به واسطه مذهب با ایران پیوند خاص دارند، کُردها از نظر فرهنگی و هویتی پیوندهای عمیق‌تر و نزدیک‌تری نیز دارند، لذا ایران بایستی با درس آموزی از مسائل گذاشته در روابط جدید خود تعادل و نزدیکی چه با کُردها و چه اعراب سنی را بیشتر کند و یک رابطه متعادل با سه گروه اصلی جمیعتی در این کشور برقرار سازد.

در صفحه شطرنج سیاسی عراق مهره‌های تعیین کننده‌ای در معادلات این کشور بازی می کنند. از مهمترین آنها، آیت‌الله مقتدی صدر می‌باشد. علی رغم آنکه در دولت‌های قبلی نیروهایی از مریدان وی در مناصب دولتی حضور داشتند، صدر همواره در صف اول معترضان بود. علت این نوع کنشگری را از سوی وی چه می دانید؟

اینکه مقتدی صدر چه تاثیری در عرصه سیاسی عراق دارد باید گفت به باور بنده صدر آن میزانی که در ایجاد تنش و بی‌ثباتی سیاسی در کشور عراق اثر داشته در ثبات عراق تاثیر کمتری داشته است. نکته قابل تامل در خصوص صدر آن است که جریان وی در عراق تقریبا در تمامی دولت‌های اخیر با نام های مختلف نقش‌آفرینی کرده، حضور داشته و از خوان قدرت سهیم بوده است؛ اما در عین حال وقتی اعتراضاتی به دولت مرکزی شده، هم مقتدی صدر همواره تلاش کرده در راستای بهره‌وری گروهش، از اعتراضات حمایت کند؛ در حالی که به عنوان رهبر یک جریان شریک در قدرت، قاعدتا خود او بایست یکی از پاسخ دهندگان چرایی شرایط موجود باشد. جریان صدر همچنین در پارلمان عراق هم تعداد قابل توجهی از کرسی‌های مجلس که  بیش از 50 کرسی است را در اختیار دارد. این جریان به رغم ظرفیت خوبی که در ایجاد اتحاد در عراق داشته، به نظر می‌رسد تاثیر این جریان در تنش سیاسی عراق بسیار بیشتر بوده است. به رغم این وضعیت، مقتدی صدر و جریان متبوع وی دست کم طی سه تا پنج سال آینده همچنان از گروه های مهم و اثرگذار در دولت مرکزی عراق هستند. بزرگترین مشکل صدر فقدان ثبات در تصمیم‌گیری‌ها و وقوع چرخش سریع در مواضع داخلی و سیاست خارجی است. چرخش زیاد در مواضع صدر باعث سردرگمی برخی طرفداران وی نیز شده و از طرف دیگر در صفحه شطرنج عراق هم باعث تنش و بحران بیشتر شده است.

برخی معتقدند هر چند حکومت بعث نماد بارزحاکمیت خفقان و فضای بسته سیاسی در عراق بود، ولی امنیت در عراق در دوران صدام بیشتر از دوران پسا صدام بوده است. شاید بتوان نمونه آنرا در بمب گذاری‌های سال‌های گذشته در کشور عراق یا در ظهور داعش به عینه دید. این گزاره را می‌توان صحیح دانست؟

شاید از منظرهایی بتوان به این سوال پاسخ مثبت داد. در برخی مصادیق امنیت، در زمان حکومت صدام حسین وضعیت بهتری را مشاهده می‌کنیم. اما نباید فراموش کنیم مجموع سیاست داخلی و سیاست خارجی حکومت بعث ناامنی و بی ثباتی بسیار گسترده‌ای را برای حاکمیت عراق و خاورمیانه ایجاد کرد؛ جنگ با ایران، اشغال کویت، تحریم‌های فلج کننده که به معیشت مردم عراق آسیب زیادی وارد کرد و در انجام عملیات انفال و زنده به گور کردن 182000 کُرد، سرکوب و خفقان شیعیان و منتقدین اعم از عرب سنی و عرب شیعه، همگی نماد ناامنی هستند و عموما مجموع سیاست‌های حزب بعث زمینه‌ساز حمله آمریکا به این کشور را ایجاد کرد. آنچه اتفاق افتاد متاثر از حکومت حزب بعث بود. اتفاقا بخشی از  ناامنی‌های اخیر در عراق نیز متاثر از سیاست‌های رادیکال و فرقه‌گریانه صدام بوده است. اما شاید از لحاظ مصداقی مانند بمب‌گذاری ها یا ظهور گروه‌هایی شبیه داعش بتوان گفت حضور صدام به امنیت بیشتر عراق تنها در این زمینه کمک می‌کرد؛ اما وضعیت کلی حزب بعث با توجه به شاخصه‌های توسعه پایدار و امنیت در ابعاد مختلف در وضعیت به شدت نامناسبی بوده است. فراموش نکنیم جریان‌های باقی مانده از حزب بعث از عوامل اصلی قدرت گیری و کمک به گروههایی نظیر داعش و دیگر گروههای دارای مشی تروریستی علیه دولت و مردم عراق طی سالهای اخیر بوده و هستند.

 

منبع: روزنامه بشارت نو - گفت و گو کننده: پدرام کمالی اردکانی

نظرات
آخرین اخبار