فراتاب: متن پیشرو توسط سرکار خانم بیان عزیزی پژوهشگر علوم اجتماعی به مناسب 1 می روز جهانی کارگر نوشته شده است:
قاب شکسته اول
آخرین بار کە تمام جنسهایش را بە عنوان کالای قاچاق ضبط کردند، او ماند و دو فقرە چک و یازدە میلیون بدهی و هزینە مداوای کودک هشت سالە سرطانیاش. از برادرش شنیدە بود کە در اقلیم کردستان عراق با وضعیت اختلاف ارز وسقوط ارزش پول ایران، میتوان با یک سال کار کردن بی وقفە، بە اندازە هزینە چند سال زندگی نان خانوادە را تامین کرد. راهی شد با یک ساک از دوران سربازی و دو قالب صابون و سە دست لباس و کمی خرما و برنج و بیست نان کە صبح زود از آخرین نانوایی قبل از مرز باشماخ خریدە بود. در چند ماه اول کار بە همراه کارگران دیگر، آنقدر پس انداز اندوختە بود کە در بازگشت یک النگو بخرد برای «نازدار» و هزینە سە ماه پسر را کنار بگذارد و یک مهمانی آبرومند برگزار کند با دو جور غذا و سالاد و شیرینی و فکر کند کە میتواند سال آیندە را هم بماند کە یک پیکان جور کند یا یک تهیە غذای خانگی برای معاش خانوادە.
اسفند ماه با صاحب کار دعوایش شد، سر اینکە حقوق دو ماه گذشتە هیچ کدام از کارگرهای ایرانی را هنوز پرداخت نکردەبود. سر داربست بود و روایت فامیل دور و یکی از دوستانش این بود کە داشت سنگ بنا را می زد. سوز برف بود و دیدند کە از آن بالای چهارمین طبقە دارد سقوط می کند.
طبق قانون کار سال١٩٨٧ در عراق و اقلیم کردستان هر کارگر نباید بیش از حد نصاب مجاز هشت ساعت در شبانەروز کار کند و همە کارگران باید دارای قرارداد کاری فیمابین کارفرما و شهروندانی باشند کە دارای کلیە حقوق کارگری است. قانون شمارە ٣٧ درسال ٢٠١٥ انبوهی حقوق دیگر را هم برای کارگر ذکر می کند کە هیچ کدام شامل حال کارگران ایرانی در اقلیم کردستان نمی شود.
«هیرش» کە افتاد و خون روی زمین پخش شد، بیشتر از هفدە ساعت در روز را کار میکرد و غیر از قسم قرآن کارفرما، هیچ قرارداد دیگری نداشت و جسدش را هم قبل از عید همراه با مقداری دینار عراقی و پاسپورت مهر خوردە بە نازدار و پسرش تحویل دادند.
قاب شکسته دوم
جای سر نوزاد و پاهایش برعکس شدە بود. فشار میآورد بە تمام تن مادر و هنوز حرف دکتر متخصص زنان در گوشش تکرار میشد کە «باید سرکلاژ شوی و من اگر ویآیپی عملت کنم روز دوشنبە باید بستری شوی وقتی نماندە.» کارفرما میگفت ماسک بزنید و مرتب دستهایتان را ضد عفونی کنید. هر کسی کە نمیتواند در این شرایط کار کند قدمش روی چشم. سفارشهایی کە گرفتەایم باید برسانیم دست مردم و بعدش هم کرونا هست کە باشد، میرویم خانە. نمیتوانست یک روز را هم تعطیل کند. نە قراردادی داشت و نە بیمە و با شکم برآمدە خم کە میشد چرخ خیاطی کارگاه انگار هیولا بود کە میخواست قورتش بدهد. سفتە دادە بودند دست کارفرما و همراه با هشت زن دیگر، با هم دورە وام گروهی داشتند و میخواست کە هزینە زایمان وسیسمونی را بعد از دو سقط جنین، بە هم گرە بزند.
پسر عمو کە شوهرش هم بود یک خط در میان شیشە میکشید و مسافر سوار میکرد. تا یک شنبە فقط دو روز باقیماندە بود. ماده ۳۸ قانون کار در جمهوری اسلامی، اظهار میکند برای انجام کار مساوی و در شرایط مساوی در یک کارگاه باید مزد زن و مرد به طور مساوی پرداخت شود و تبعیض در تعیین میزان مزد بر اساس سن، جنس، نژاد و قومیت و اعتقادات سیاسی و مذهبی ممنوع است.
طبق همین قانون انجام دادن کارهای خطرناک، سخت و زیانآور و نیز حمل بار بیش از حد مجاز با دست و بدون استفاده از وسایل مکانیکی، برای کارگران زن ممنوع است و حداکثر میزان حمل بار برای زنان ۲۰کیلو است و حمل و جابهجایی بار برای زنان در طول بارداری و همچنین ده هفته پس از زایمان ممنوع است.مرخصی بارداری و زایمان زن کارگر شش ماه است، پس از پایان مرخصی زایمان، کارگر زن به کار سابق خود بازمیگردد و این مدت با تأیید سازمان تأمین اجتماعی جزو سابقه خدمت وی محسوب میشود و این در حالی است که در مقررات بینالمللی برای مرخصی زایمان دوازده هفته در نظر گرفته شده است.دوره مرخصی زایمان جزو ایام تعلیق از کار محسوب میشود و پس از مرخصی، کارگر زن به کار سابق خود بازمیگردد؛ در صورتی که کارفرما از پذیرش مجدد وی امتناع ورزد، میتواند به هیأتهای حل اختلاف وزارت کار شکایت کند و متعاقب آن از مقرری بیمه بیکاری برخوردار شود. تمام اینها متن قانون است و ضمانت اجرایی چندانی ندارد.
«مریم» اما کارگرزن بدون قرارداد و بیمەای است جزو هزاران کارگری کە به دلیل نیاز مالی که دارند نیروهای کار ارزانی هستند که در شرکتها و کارگاهها حاضرند بدون بیمه کار کنند و در حقیقت کارفرما از این شرایط به نفع خود بهره میبرد. این زنان کارگر نیروهای منظم و بادقتی هستند که کارفرمایان همواره به دنبال جذب آنها در کارگاهها بدون پرداخت حق بیمه هستند و بسیاری از آنها در مراجعه به تشکلهای کارگری از دریافت چکهای سفید امضا و سفته توسط کارفرمایان گله میکنند.تمام کارفرمایانی که در استخدام زنان، موارد قانونی را رعایت نمیکنند برای جلوگیری از شکایتهای آنان از چکهای سفید امضا و سفته استفاده میکنند تا اگر روزی هم شکایتی صورت گرفت ضرر مالی خود را با کمک آنها جبران کنند.
قاب شکسته سوم
«شوان» کە روی مین رفت بعد از سە ماه پدرش مردی را بە خانە آورد کە همراه با دارقالی یک لبخند چندش آور رو بە دخترک داشت و انبوهی از کلافهای رنگ بە رنگ و دفە و نقشە قالی. همراه مادر کە پیشتر در کارگاه قالی بافی کردە بود نشست و یاد گرفت کە بعد از نماز صبح تا وقت ناهار را رج بزند و خوشحال باشد کە میان رنگها کمی هم بخوابد و بشنود کە مادر تعریف میکرد آن وقتها، تنها نیم ساعت وقت ناهار و استراحت بودە است. بعد هم تا وقت شام ماهی درهم را کامل کند. شوان یاد گرفت کە نقشە خوانی کند و دستهای «اسمر» هرروز تندتر و چالاکتر می شد تا یکی باشد از هشتصد هزار بافندە تمام وقت قالی و گلیم و جاجیم و یک نقشە دەتایی میشود هزار گرە و یک میلیون وششصد هزار تومان مزدش است و اگر اسمر و مادرش ببافند و دختران همسایە بیایند کمک، دو ماهە تمام میشود. بعد هم میشود یک گوشی قسطی خرید و بە امید همان گوشی شریکی با شوان چند بار نیمە شب بیدار شد و رج زد و بافت.
بند ۹اصل سوم قانون اساسی مربوط به تساوی حقوق زنان و مردان است و برخورداری از حقوق انسانی. کارگران زن اما بدون هیچ قرارداد کاری در زمینهای کشاورزی، دامداریها و صنایع دستی همچون فرش مشغول هستند و دستمزد آنان هیچ تناسبی با میزان کار آنها ندارد. خدمات این افراد با کمترین قیمت توسط واسطهها خریداری و با چندین برابر قیمت فروخته میشود. همین کار و همین شرایط نابرابر هم در اوضاع اقتصادی و اجتماعی برای بسیاری از افرادی کە بە شدت نیازمند تهیە حداقل معیشت هستند، نایاب و دور ازدسترس است. کاری کە کە اگر آنها رابا دیگر کارگران هم پیوند ندهد، بلکە تنها با سفرە نان آشتی دهد.
نویسنده: بیان عزیزی – دبیر تحریریه فراتاب
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است