فراتاب ـ یحیی زرین نرگس: تحریریه ی فراتاب در پنجمین نشست و گفتوگوی تلگرامی، به بررسی، تحلیل و نقد کتاب مناطق حیاتی خاورمیانه، با حضور نویسنده کتاب، آقای دکتر قدیر نصری پرداخت.
- سخنران اول و معرفی کننده کتاب: آرمان سلیمی
- سخنران دوم و منتقد کتاب: دکتر ریباز قربانی نژاد
- پاسخگوی سوالات و نقدها: دکتر قدیر نصری
- مدیر نشست: یحیی زرین نرگس
یحیی زرین نرگس:
با سلام و احترام به خدمت اساتید، دانشجویان و همراهان گروه تلگرامی فراتاب. در هفتههای منتهی به نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، کتاب، به یک واژه اصلی در اذهان دانشجویان و اهل کتاب بدل شده است. همین بهانه خوشآیندی است، تا اولین جلسه نقد کتاب فراتاب را در فضای این ماه که با روزهای نزدیک به نمایشگاه کتاب تهران عجین شده است، برگزار نماییم. برای لحظهای امروز یاد انیمیشن کوتاه کتابهای پرنده آقای موریس لسمور افتادم، که داستان آقای لسمور و اهمیت کتاب خوانی در زندگی است، تا زندگی رنگ گرفته و از حالت سیاه و سفید خود خارج شود.
مقدمه ای برای ورود به بحث:
در جلسه اول نقد کتاب فراتاب، کتابی را انتخاب نموده ایم، که حاصل تلاشهای دکتر قدیر نصری در حوزهی مطالعات خاورمیانه است. رشتهی مطالعات خاورمیانه در ایران تا حدودی نوپاست و با فقر منابع دستهاول مواجه است. ترجمه و تالیفات در این بخش محدود بوده، تا حدی که میتوان تعداد کتب مرتبط با مسائل خاورمیانه به زبان فارسی را در یک برگه آ4 لیست کرد. دکتر قدیر نصری استاد دانشگاه و محقق مسائل خاورمیانه، تلاش دارد، تا در یک مجموعه کتاب 8 جلدی مرتبط با خاورمیانه، بخشی از این فقدان را جبران نماید. کتاب مناطق حیاتی خاورمیانه، اولین گام ایشان در این مسیر است که در سال 1393 و با تلاش دانشگاه امام صادق انتشار یافت.
دکتر قدیر نصری در یک نگاه:
قدیر نصری، متولد 1350، و دانش آموختهی دکتری اندیشه سیاسی در دانشگاه تربیت مدرس است. او هم اکنون عضو هیئت علمی در دانشگاه خوارزمی تهران است. اندیشه سیاسی و کاربردیسازی آن در ساحت عمل جمعی، کانون تمرکز فعالیتهای علمی ایشان است. وی تا کنون بیش از 45 مقاله علمی و 8 کتاب را تالیف یا ترجمه کرده است. مفاهیم اساسی در فلسفه سیاسی، جامعه شناسی سیاسی جدید، روش شناخت و پژوهش در علوم سیاسی، مبانی هویت ایرانی و امنیت جامعه، از عناوین کتابهای ایشان هستند. از آثار ترجمهای ایشان: جامعه شناسی سیاسی اثر کیت نش با همکاری محمد علی قاسمی، سیاسی شدن اسلام در جمهوری اذربایجان اثر سووانته کورنل، چهره جدید امنیت در خاورمیانه اثر جی. مارتین.
سخنران اول؛ آرمان سلیمی در یک نگاه:
پژوهشگر مسائل خاورمیانه.
دارای مدرک کارشناسی ارشد علوم سیاسی از دانشگاه خوارزمی.
عنوان پایان نامه ارشد: بنیادهای نیچهای فلسفه سیاسی میشل فوکو.
استاد راهنما: دکتر قدیر نصری.
دارای چندین مقاله علمی ـ پژوهشی، علمی ـ ترویجی، علمی تخصصی، تحلیل و یادداشت در فصلنامههای، ماهنامهها، سایتها و روزنامههای معتبر کشور.
چند عنوان از مقالات ایشان:
مقالهای با عنوان: «سیاستهای کرکوک: الزامات سیاسی برای ایران» THE POLITICS OF KIRKUK: POLICY IMPLICATION FOR IRAN، قدیر نصری و آرمان سلیمی، فصلنامه انگلیسی علمی - پژوهشی ایرفا، سال سوم، شماره چهارم، زمستان 2013 (1391).
مقالهای با عنوان: «کردهای سوریه: الگوی سنجش وزن اقلیت»، قدیر نصری و آرمان سلیمی، فصلنامه علمی- پژوهشی روابط خارجی، سال ششم، شماره 22، تابستان 1393.
مقالهای با عنوان: فهم سياست خارجي تركيه در پرتو دكترين عمق استراتژيك احمد داوود اوغلو، فرهاد دانشنيا، داوود نظر پور و آرمان سليمي، (فصلنامه علمي - پزوهشي پژوهش هاي روابط بين الملل، پاييز 1394.
مقدمه: با عرض سلام و ادب خدمت تمامی دوستان و همراهان گرامی سایت فراتاب، مباحث خود را پیرامون معرفی و بررسی کتاب مناطق حیاتی خاورمیانه به قلم دکتر قدیر نصری در سه بخش ارائه خواهم نمود..... در بخش اول مقدمه ای برای ورود به مباحث ارائه خواهد شد..... در بخش دوم فصول کتاب به اختصار مورد بررسی قرار می گیرد..... و در بخش سوم مهم ترین نقاط قوت کتاب معرفی می شود.
منطقه خاورمیانه به عنوان یکی از استراتژیکترین نقاط سرزمینی جهان، در طی قرنهای متمادی در ابعاد مختلف نظامی، تجاری، اجتماعی و فرهنگی دارای اهمیت فوقالعادهای بوده است. وقوع بیش از نیمی از جنگهای تاریخ در خاورمیانه، حضور قدرتهای بینالمللی در خاورمیانه و رقابت آنها برای تسلط بر این منطقه، منازعات ریشهدار هویتی – تاریخی مابین ساکنان اصلی خاورمیانه و اخیراً وقوع انقلابهای مردمی، جنگهای داخلی در برخی از کشورهای خاورمیانه همانند مصر، سوریه، عراق، یمن و... همگی نشان از حساسیت فراوان تحولات خاورمیانه دارد. با این تفاسیر، تدوین کتابی جدید با عنوان «مناطق حیاتی خاورمیانه» به قلم قدیر نصری میتواند بسیار حائز اهمیت و ضروری قلمداد شود.
معرفی و شرحی بر فصول کتاب:
بهطور کلی، کتاب مناطق حیاتی خاورمیانه شامل هشت فصل میباشد. در فصل اول چارچوب نظری پژوهش ارائه شده است و در هفت فصل دیگر هفت منطقه حیاتی در خاورمیانه (به ترتیب فصول استانبول، کانال سوئز، کرکوک، بیتالمقدس، دبی، منطقه جولان و تنگه هرمز) مورد بررسی قرار گرفته و چشمانداز پیشروی آنها ارائه میشود.
در فصل اول نویسنده در پی تبیین الگویی نظری است که در درون آن تعریف، معنا و مؤلفههای مناطق حیاتی(Vital Regions) را ترسیم نماید. بر اساس تعریف ارائه شده در کتاب مناطق حیاتی به منطقهای اطلاق میشود که بهلحاظ منابع مادی (مانند منابع طبیعی گرانبهاو کمیاب) یا فرامادی (نظیر دینی ـ مذهبی) و با هردو، به ساکنانش حیات میبخشد (ص 15).
نویسنده پرسش اصلی کتاب را اینگونه طرح مینماید: «مشخصههای مناطق حیاتی کدامند و چه مناطقی در خاورمیانه واجد اهمیت و اعتباری حیاتی هستند؟».
روش بهکارگرفته شدهی نویسنده در جریان پژوهشهای انجام گرفته بر سه اصل استوار است. 1. سفر به بعضی از مناطق حیاتی و مشاهده تجربی و جمعآوری اسناد 2. استفاده از گفتوگو و مکاتبه علمی با بسیاری از صاحبنظران و متخصصان حوزههای مختلف 3. بهرهگیری از کتب و مقالات علمی و یا بهعبارتی همان روش مطالعه کتابخانهای.
در بخش پایانی فصل اول نویسنده با دقتی خاص در پی تعیین ملاکها و مؤلفههای مناطق حیاتی برای رفع ابهام در ذهن خوانندگان است. در همین راستا مولف برای تمایز بخشیدن میان مناطق حیاتی ـ با مناطق دیگری که شاید مهم باشند اما حیاتی نیستندـ هشت مشخصه را بر میشمارد که عبارتند از:
1. منطقه حیاتی، حاوی منابع طبیعی حیاتی است. این مورد معمولیترین مشخصه یک منطقه حیاتی میباشد.
2. منطقه حیاتی، وارث و حامل نمادها و مناسبات هویتبخش است.
3. مناطق حیاتی، گذرگاه منابع طبیعی حیاتی و مایحتاج عمومی هستند.
4. مناطق حیاتی، نگرش حکومتها و نخبگان را شکل میدهند و نه برعکس.
5. منطقه حیاتی، عواید اقتصادی دارد.
6. منطقه حیاتی، باعث هژمونی نظامی و بازدارندگی استراتژیک میشود.
7. منطقه حیاتی، با فنآوری و سیاست مبتنی بر آن (E.politics) ربط وثیقی دارد.
8. خاورمیانه خوشهی تمرکز مناطق حیاتی است. بدینمعنی که با فرض اینکه مناطق حیاتی به دو قسم سختافزاری (مانند کانال سوئز) و نرمافزاری (مانند واتیکان یا بیتالمقدس) تقسیم میشوند، میتوان این گزاره را اثبات نمود که بسیاری از مناطق حیاتی دنیا در منطقهی خاورمیانه قرار دارند.
فصل دوم کتاب با عنوان «استانبول: مرز مواجههی دو تمدن، دو قاره و دو امپراطوری» مؤلفههای سخت و نرمی که عامل تبدیل استانبول به منطقهای حیاتی شدهاند مورد بحث قرار میگیرد. نویسنده در ابتدا تاریخ استانبول را در سه مقطع بررسی مینماید. 1- دوران باستان (بیزانتینیوم): دورانی که استانبول توسط یونیانیان بنا نهاده شد. 2- دوران روم شرقی (قسطنطنیه): دورانی که امپراطوری روم استانبول را تصرف و بعدها به پایتخت امپراطوری روم شرقی بدل شد. 3- فتح قسطنطنیه توسط ترکان (اسلامبول به جای قسطنطنیه): دورانی که ترکان عثمانی به رهبری سلطان محمد فاتح قسطنطنیه را فتح و در نهایت سال 1930 جمهوری ترکیه رسماً شهر اسلامبول را استانبول نامگذاری کرد.
در ادامه نویسنده بر ابعاد اهمیت اقتصادی، تجاری، خدماتی و گردشگری شهر استانبول تاکید دارد. کشور ترکیه بهعنوان سومین اقتصاد برتر اروپا (بعد از آلمان و فرانسه) اهمیت ویژه ای به تولیدات صنعتی، تجارت و صنعت توریسم میدهد.
عنوان فصل سوم کتاب «کانال سوئز؛ آبراهی مخلوق بشر و پیوندگاه سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا» میباشد. نویسنده در ابتدا تاریخچهی ایجاد کانال سوئز را مورد بحث قرار میدهد. افرادی همچون نکوی دوم (پادشاه مصر در قرن هفتم قبل از میلاد)، داریوش هخامنشی (517 پیش از میلاد) و فردیناند دولسپس (1894-1805م) بیشترین نقش تاریخی را در ایجاد کانال مصنوعی سوئز داشتهاند و نهایتاً کانال سوئز در ژوئیه 1956 توسط جمال عبدالناصر ملی اعلام میشود. در ادامه فصل سوم، جایگاه و موقعیت استراتژیک کانال سوئز بررسی میشود. مهمترین علت اهمیت کانال سوئز از نظر نگارنده از آن جهت است که امنیت و ناامنی و یا بودن و نبودن آن میتواند ارزش حیاتی خود کشور مصر و نیز دیگر کشورها را متأثر نماید.
«کرکوک: استمرار و تشدید منازعه بر سر هویت، ثروت و قدرت» عنوان فصل چهارم کتاب میباشد. کرکوک بهدلیل وجود بازیگرانی در سه سطح داخلی، بینالمللی و منطقهای و نیز دارابودن منابع مادی و فرامادی و اهمیت فوقالعاده آیندهی آن برای قدرتهای منطقه ای و بینالمللی حیاتی قلمداد میشود. همچنین، نویسنده با تبیین الگویی نظری برای فهم موقعیت حیاتی کرکوک بر این اعتقاد است که کرکوک از آن جهت که ارزشهای حیاتی (Vital Values) ـ شامل سه عنصر تمامیت ارضی، انسجام اجتماعی و رژیم سیاسی)ـ بازیگران محلی و منطقهای را متأثر میسازد باید منطقهای حیاتی دانست. در همین راستا، پنج مؤلفهی کلیدی برای تشخیص وزن اقتصادی و اعتبار استراتژیک کرکوک بیان میشودکه عبارتند از:
1- موقعیت ژئواکونومیک (Geo-economic Situation): در این بخش اهمیت منابع نفتی و کشاورزی و نیز موقعیت بالادستی کردها در کنترل بر امنیت و ساختار جمعیتی کرکوک مورد بررسی قرار میگیرد.
2- رهبری خردمندانه (Reasonable Leadership) نخبگان کردی: رهبری خردمندانه حد وسط رهبری هیجانی (Mobocratic Leadership) و رهبری سهلانگارانه قرار دارد. رهبری خردمند هم اهل سازش است و هم اهل ستیز و قاطعیت. در همین ارتباط، نویسنده معتقد است که رهبران کرد در معادلهی کرکوک از این جهت که قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای متعددی با همدیگر هستند توانستهاند بین نیروهای دخیل و در اجتناب از مخاطره در معمای (Dilemma) امنیت در کرکوک و اقلیم کردستان موفق عمل کنند. مسعود بارزانی بهعنوان رهبری پراگماتیست و ناسیونالیست رادیکال مدیریت امور داخلی اقلیم کردستان را بر عهده داشته و جلال طالبانی بهعنوان رهبری باتجربهی شصت سال مبارزهی چریکی در مقام رئیس جمهور عراق پیگیری علایق و منافع اقلیم کردستان را در بغداد.
3- موقعیت حقوقی: در این قسمت نویسنده ماده 58 قانون اساسی موقت عراق که بعدها بهعنوان مادهی 140 در قانون اساسی دائمی عراق گنجانده شد را مورد تحلیل دقیق قرار میدهد و آن را یک پیروزی حقوقی برای کردها ارزیابی مینماید.
4- تعداد، ترکیب و کانونهای تراکم جمعیت: قرار گرفتن کرکوک بین کردها، عربها و ترکمانان و رقابت اقتصادی میان آنان برای کنترل بر منابع عظیم نفتی، انگیزهای فوقالعاده برای هر کدام از این جمعیتها در پیگیری سرنوشت کرکوک است. در این میان، نویسنده بهطور ویژه بر آگاهی قومی و فرامحلی نزد جوانان کرد در قالب همراهی با گفتمان مسلط بینالمللی (دفاع از حقوق بشر، آزادی خواهی و حق تعیین سرنوشت و...)، همچون مؤلفهای مهم در تعیین آیندهی سیاسی کرکوک و اقلیم کردستان تأکید دارد.
5- تعداد کشورهای دخیل و سطح توافق ـ تعارض میان آن ها: در این بخش نویسنده کرکوک را همچون کلید استقلال کردستان عراق ارزیابی میکند و به طرح بحث موافقان و مخالفان تشکیل دولت مستقل کردستان میپردازد. هواداران دولت مستقل کردستان خود کردها بهعلاوهی کشورهای اسرائیل، فرانسه، انگلستان، نروژ و سوئد معرفی میشوند و کشورهای مخالف ترکیه، ایران، سوریه، عربستان و حکومت مرکزی عراق معرفی میشوند.
6- پیشینهی هویتخواهی: این بخش به بررسی ادعاهای کردها، ترکمنها و اعراب در ارتباط با تملک بر کرکوک اشاره دارد.
اما پایانبخش مباحث فصل چهارم، سناریوهای پیشرویِ آینده کرکوک است. پنج سناریوی مطرح میشود که عبارتند از: (1- الحاق کرکوک به اقلیم کردستان 2- معرفی کرکوک بهعنوان ایالتی مستقل همانند اقلیم کردستان 3- الحاق کرکوک به حکومت مرکزی بغداد 4- بازگشت به مرزهای اداری پیش از 1968 (قبل از بعثیها) 5- کرکوک بهمثابهی شهری چندفرهنگی با موقعیت ویژه). نویسنده در جمعبندی معتقد است که هیچ کدام از سناریوهای مذکور را نمیتوان قابل تحقق دانست و آنچه در تعیین آیندهی سیاسی کرکوک مهمترین عنصر است قدرت بازدارندگی طرفین منازعه میباشد.
فصل پنج به بررسی شهر بیتالمقدس بهعنوان یکی دیگر از مناطق حیاتی خاورمیانه اختصاص دارد. نویسنده در ابتدا به بررسی معنا و پیشینه اورشلیم میپردازد. قدمت اورشلیم به 4000 سال قبل بر میگردد و به معنای شهر صلح، شهر مقدس و شهر روشنایی است. در کلیت فصل تلاشهای یهودیان برای گسترش مساحت بیتالمقدس از 127 کیلومتر مربع به 1000 کیلومتر مربع و تعدیها و ظلمهای یهودیان به مسلمانان در بیتالمقدس مورد شرح قرار میگیرد. همچنین منازعه بر سر تملک و تصاحب بسیاری از اماکن تاریخی شهر مانند مسجد الصخره، مسجد الاقصی یا قبه الصخره، هیکل سلیمان و کلیسای قیامت مابین یهودیان و مسلمانان از دیگر مواردی است ک پیرامون آنها بحث میشود. سپس، جایگاه قدس در وجدان دینی یهودیان، مسلمانان و مسیحیان بررسی شده و بهوضوح بر مدعای هر کدام از آنان و نیز قداست شهر قدس برای آنها صحه گذاشته میشود.
بخش پایانی این فصل، به یهودیسازی قدس و مکانیزم آن اختصاص دارد که در قالب شش مکانیزم بُعدِ اجرایی پیدا کرده است.
1- نابود و یهودیسازی بناهای دینی مسلمانان
2- عبریکردن اسامی اماکن و مناطق مقدس: این امر از زمان اولین نخستوزیر اسرائیل بن گوریون از سوی ادارهای بهنام (ادارهی نامگذاری اماکن) پیگیری شده است و اساس آن بر این است که اماکن، نامها و اسامی معابر و... را به عبری تغییر دهند.
3- یهودیسازی فرهنگ و آموزش
4- تصاحب و تخریب منازل و مزارع مسلمانان قدس
5- دیوار حائل: دیوار حائل، سدی بهطول 703 کیلومتر و به ارتفاع پنج متر میباشد که ساخت آن از ژوئن 2002 آغاز شده است.
6- استمرار شهرکسازی
عنوان فصل ششم «دوبی: پیروزی مدرنیت بر سنت، تجلی شهری در قامت کشور» است. از نظر نویسنده علت اینکه دوبی به یک منطقهی حیاتی در خاورمیانه بدل شده نه موقعیت سوقالجیشی، نه آب و هوا و نه منابع طبیعی است؛ بلکه ساختار شهری مدرن دوبی در حوزهی حمل و نقل شهری، جذب سرمایسه، قوانین ترخیص، هتلداری، اماکن تفریحی، ترانزیت کالا و نیز توانایی این شهر در جذب سرمایههای عظیم میباشد. تبدیل بیابان لمیزرع و سوزان به «منطقهای توریستی»، «شهری جهان وطنی» و نیز «عربی»، «دولتشهر کلاسیک» یا «کشور-شهر بینالمللی»، همگی حکایت از یک رخداد دارند و آن عبارت است از امکانپذیری غلبه بر کمیابی، ترس و فقر از رهگذر بهرهگیری از رهبری خردمندانه، مخاطرهپذیری و تساهل. با نگاهی به سیر پیشرفت و توسعهی شهر دوبی شاهدیم بهواسطهی اقدامات هوشمندانهی شیخ راشد که مبنای آن بر جذب سرمایههای عظیم مالی و انسانی بوده، دوبی به یکی از مهمترین شهرهای جهان تبدیل شده است. در واقع، کشف چهار میلیارد بشکه ذخایر نفتی در شهر دوبی عاملی برای تکمحصولی شدن و وابستگی آن به ر انت حاصل از فروش نفت نشد؛ بلکه شیخ راشد عایدات نفت ر ا صرف ساختن فرودگاه، بندر و تجهیزات دریایی و... نمود و شرایط امروزه بهگونهای رقم خورده که وابستگی اقتصادی دوبی به نفت به کمتر از 10 درصد رسیده است.
فصل هفتم کتاب با عنوان «منطقهی حیاتی جولان: تقارن ژئواستراتژی، هیدروپلیتیک و پرستیژ ملی» به بررسی اهیمت حیاتی منطقهی جولان از نظر سختافزاری و استراتژیک اختصاص دارد. وجود منابع آب، موقعیت ژئواستراتژیک (20 قلهی بالای 1000 متر که مشرف بر درون اسرائیل و سوریه است)، به علاوهی موقعیت ویژهی بلندیهای جولان در جنگهای دورهای کشورهای عربی با اسرائیل، از جمله مهمترین عواملی هستند که منطقهی جولان را به منطقهی حیاتی تبدیل نمودهاند. بهطور کلی، مهمترین عواملی که جولان را واجد اهمیت حیاتی کردهاند عبارتند از:
1- جولان بهمثابهی آواکس ثابت: اسرائیل با کنترل بر منطقهی جولان، طی مدت بیش از 47 سال بر تحرکات نظامی نیروهای رقیب، به ویژه کشور سوریه کنترل داشته و با بهرهگیری از تسلیحات و فناوری اطلاعاتی پیشرفته موفق به بیاثرسازی و کنترل تحرکات دشمن شده است.
2- جولان بهمثابهی منبع و سفرهی عظیم آب شرب
3- جولان بهمثابهی خانه مهاجرین یهودی که با تلاشهای پیگیری مقامات سیاسی اسرائیلی از سایر نقاط جهان به کشورشان بازگردانده میشوند.
در بخش پایانی فصل نویسنده آیندهی منطقهی جولان را در قالب چهار سناریوی پیشرو (یک. عقبنشینی اسرائیل بهمرزهای 4 ژوئن 1967 دو. الحاق رسمی خاک جولان به اسرائیل سه. استرداد جوان در قبال صلح پایدار با اسرائیل چهار. تداوم تنش و تثبیت سیطرهی اسرائیل بر جولان) مورد بررسی قرار میدهد.
واپسین فصل کتاب با عنوان «تنگه هرمز: گرانیگاه انرژیک ـ استراتژیک آسیا» به اهمیت تنگه هرمز بهعنوان مهمترین کانال (تنگه) دریایی خاورمیانه اختصاص دارد. وابستگی 90 درصدی کشورهای نفتخیز حاشیهی خلیج فارس به تنگههرمز برای عبور کشتیهای نفتکش خود و نیز تأمین بخش عمدهی نیازهای نفتی کشورهای شرق آسیا (ژاپن، چین، کره جنوبی و...) از طریق تنگه هرمز همگی نشانگر اهمیت فوقالعاده تنگه هرمز بهعنوان گرانیگاه انرژیک آسیا میباشد. در مجموع مهمترین دلایل حیاتیشدن تنگه هرمز را میتوان در مؤلفههای ذیل بر شمرد:
1- تنگه هرمز بهمثابهی کریدور دفاع دریایی ـ زمینی از تمامیت ارضی ایران
2- رویارویی ایدئولوژیک بین اسلام شیعی واسلام سعودی: تنگه هرمز بهواسطهی تحولات اخیر خاورمیانه به عرصهایی پرتنش برای کشور ایران با غرب و کشورهای عرب (به رهبری عربستان) تبدیل شده است. منازعات داخلی موجود در کشورهای سوریه، یمن، عراق و لبنان کشورهای ایران و عربستان را بیشاز بیش در تقابل با هم قرار داده و تهدیدات مقامات ایرانی برای بستن تنگه هرمز رویارویی عربستان با ایران را تشدید نموده است.
3- ملاحظات استراتژیک و دخیل بودن قدرتهای متعدد در امور کشورهای حاشیهی خلیج فارس
4- اختلافات مرزی پرتعداد بین کشورهای منطقهی خلیج فارس
در ادامه فصل، نویسنده معتقد است با گذشت زمان بعضی از مناطق حیاتی اهمیت خود را بهواسطهی تدبیر و هوش انسانی و تولید فنآوریهای جدید از دست میدهند. تنگه هرمز هم یکی از مناطقی است که شاید در سالهای آینده با این موضوع روبهرو شود. به عبارتی برخی موانع در مسیر حیاتی ماندن تنگه هرمز وجود دارند که از جمله آنها میتوان به این موارد اشاره داشت:
1- پیشرفتهای تکنولوژیک و ظهور دکترین ضربهی برقآسا و پیشدستانه
2- خط لولههای جایگزین و تغییر الگوی متداول واردان و صادرات
3- توقف رشد و کاهش سهم نفت در سبد انرژی جهان
4- اکتشافات مربوط به نفت و گاز شیل در ایالات متحده
5- افول گفتمان تهدید و برآمدن مفهوم سرمایهی اجتماعی
تدوین کتابی جدید با عنوان «مناطق حیاتی خاورمیانه» به قلم قدیر نصری میتواند بسیار حائز اهمیت و ضروری قلمداد شود. حائز اهمیت از این جهت که کتاب حاضر پژوهشی جدید بوده و همانگونه که نویسنده عنوان مینماید تا کنون هیچ اثر پژوهشی منسجم و دقیقی در باب مناطق حیاتی در معنای کلی آن و مناطق حیاتی خاورمیانه (بهویژه کرکوک و بیتالمقدس) در معنای خاص انجام نشده است. اما نگارش چنین اثری از این جهت ضروری است که میتواند بهعنوان مقدمه و نیز دریچهای برای انجام مطالعات آکادمیک بعدی در مورد خاورمیانه و مناطق حیاتی مورد بحث نویسنده در کتاب باشد. زیرا هر کدام از مناطقی حیاتی که در اثر حاضر مورد بررسی قرار میگیرند میتواند موضوع چندین کار پژوهشی و رساله دانشگاهی باشد.
همانگونه که مؤلف کتاب، در نتیجهگیری متذکر میشود مطالعهی کتاب حاضر چه نکات جدیدی را پیشروی مخاطب قرار میدهد و با مطالهی این کتاب چه راهی پیش پایِ مخاطب قرار میگیرد؟ تألیف اثری که منازعات عمیق و ریشهدار خاورمیانه را در قالب مناطق حیاتی آن، از نظر تاریخی بررسی نماید و علل اهمیت این مناطق را بهگونهای بسیار منسجم و شاخصبندیشده در اختیار خوانندگان قرار دهد، قابل تحسین و تقدیر میباشد.
تلاش نویسنده برای تحلیل آیندهی بعضی از مناطق مانند کرکوک و جولان بهواسطهی قرار گرفتن در زمرهی کارهای آیندهپژوهی میتواند از نظر آکادمیک بسیار حائز اهمیت باشد.
هطور کلی، اثر حاضر این پتانسیل را دارد به یکی از منابع اصلی مطالعات خاورمیانه تبدیل شود. بدون تردید هر پژوهشگر حوزهی مطالعات خاورمیانه، ناگریز باید این کتاب را مطالعه نماید. اطلاعات و دادههای دستهبندی شده موجود در کتاب، میتواند زمینه و راهگشای چندید کار پژوهشی و رسالهی دانشگاهی باشند. بنابراین، کتاب مناطق حیاتی خاورمیانه برای انجام کارهای آکادمیک میتواند مفید و مثمرثمر باشد.
یحیی زرین نرگس:
با تشکر از آقای آرمان سلیمی برای این معرفی و بررسی خوب و منظم کتاب. نوبت به سخنران دوم و منتقد کتاب، آقای دکتر ریباز قربانی نژاد رسید. در خدمتیم...
منتقد کتاب دکتر قربانینژاد در یک نگاه:
ریباز قربانی نژاد، فارغ التحصيل دکتری جغرافیای سیاسی از دانشگاه تربیت مدرس
عنوان پایان نامه ارشد: بررسی تطبیقی الگوی خودگردانی در کردستان عراق با الگوهای خودمختاری و فدرالیسم. به راهنمایی جناب آقای دکتر محمدرضا حافظ نیا و مشاوره خانم دکتر زهرا احمدی پور در سال 1387
عنوان رساله دکتری:
الگویابی سرچشمه های ژئوپلیتیکی تنش در روابط کشورها(مطالعه موردی:جنوب غرب اسیا)
استاد راهنما: دکتر محمد رضا حافظ نیا
اساتید مشاور: دکتر عبدالعلی قوام و دکتر زهرا احمدی پور. سال 1392. دانشگاه تربیت مدرس.
مقدمه:
با سلام و عرض ادب خدمت همه بزرگوارانی که برنامه های فراتاب را دنبال می کنند. تشکر می کنم از مدیریت محترم سایت فراتاب جناب آقای دکتر اردشیر پشنگ که این فرصت را در اختیار بنده قرار دادند. امید است که نتیجه چنین برنامه ها و نقد و بررسی کتابهای علمی منتشر شده، سبب بهبود امور و روشن شدن زوایای مختلف مسائل مطرح شده در آثار علمی گردد. از اقای سلیمی هم به خاطر معرفی مناسب و درخور توجه کتاب «مناطق حیاتی خاورمیانه» سپاسگزارم. همچنین از آقای زرین نرگس هم بابت مدیریت شایسته این بحث تشکر می کنم.
جا دارد تشکر ویژه ای هم داشته باشم از جناب آقای دکتر قدیر نصری، نویسنده محترم و صاحب سبک کتاب که با درایت و پشتکار ویژه خود، اثر مفید، ارزنده و کاربردی را به رشته تحریر درآورده اند. بدیهی است که نقد این کتاب فقط در راستای پاسخگویی به سوالاتی است که در ذهن من ِ خواننده کتاب نقش بسته است و فرسنگها با تخریب و ناچیز شمردن این کار ارزنده علمی فاصله دارد.
من نقد خود را به صورت موردی و با ذکر شماره بیان می کنم تا پاسخگویی به هر کدام از موارد ذکر شده آسانتر صورت گیرد.
1. نویسنده محترم در سطر اول پیشگفتار کتاب، خاورمیانه را به صورت «منطقه خاورمیانه» ذکر کرده است. که البته با توجه به تعاریفی که در جغرافیای سیاسی و روابط بین الملل از مفهوم «منطقه»(Region) ارائه شده است، خاورمیانه را می توان با عنایت به برخی همگنی های طبیعی و انسانی(فرهنگی) یک منطقه قلمداد کرد. سوالی که اینجا به ذهن خطور می کند تناقض مفهوم «منطقه خاورمیانه» با عنوان کتاب «مناطق حیاتی خاورمیانه» است.(انگار نویسنده محترم چند منطقه(مناطق) را در داخل یک منطقه مطالعه نموده است). معمولاً منطقه به یک محدوده وسیع جغرافیایی گفته می شود که تا حدی از همگنی طبیعی و فرهنگی برخوردار است. اگر نویسنده محترم خاورمیانه را یک منطقه در نظر گرفته است، وجود چند منطقه(مناطق حیاتی) در داخل یک منطقه چگونه قابل توجیه است؟
قدیر نصری: ابهام در مفهوم منطقه كاملا درست است ليكن vital Region يك اصطلاح است كه در پهنه خاورميانه ، توضيح دهنده بنظرم مي رسيد ولي كانون يا Zoom بسيار جزيي است و پوشش دهنده منطقه بزرگي مث كركوك نيست
2. بر پایه نقد شماره یک، سوال دوم به ذهن می رسد و آن هم نامناسب بودن عنوان کتاب است. از آنجا که نویسنده محترم در فصلهای 2، 4، 5 و 6 ، یک شهر و در فصلهای 3، 7 و 8 ، یک محدوده کوچک را به عنوان منطقه حیاتی در نظر گرفته است که با تعریفی که از منطقه ارائه شد، در تضاد است؛ بهتر بود عنوان «کانون های حیاتی خاورمیانه» و یا «نقاط استراتژیک خاورمیانه» برای کتاب انتخاب می شد.
قدیر نصری: منطقه حياتي اعم از منطقه استراتژيك ( بار نظامي ) يا ژءو پوليتيك است و هويت و تجارت را هم در بر مي گيرد و نقاط استراتژيك ، بخشي از منطقه حياتي است
3. در فصل نخست کتاب با عنوان «تعریف، معنا و مولفه های مناطق حیاتی»، تعریفی از منطقه و وجوه تمایز مناطق از یکدیگر ارائه نشده است و نویسنده محترم بعد از تعریف مختصر «منطقه حیاتی»، بلافاصله سراغ مولفه های آن رفته است. بهتر می بود قبل از تعریف منطقه حیاتی، مفهوم منطقه و وجوه تمایز مناطق جغرافیایی و ژئوپلیتیکی از یکدیگر، در کنار ذکر نظرات ژئوپلیتیسین های کلاسیک همچون مکیندر، آلفرد ماهان، نیکولاس اسپایکمن، جفری کمپ و سائول کوهن و ... که در نظراتشان به مفهوم منطقه استراتژیک اشاره داشته اند، تبیین و تشریح می شد.
4. نویسنده محترم کتاب، تنگه هرمز و کانال سوئز را به عنوان دو منطقه حیاتی در دو فصل جداگانه شرح داده است و بیشتر به اهمیت این دو معبر از بعد انتقال انرژی از مراکز تولید خاورمیانه به بازارهای مصرف در شرق آسیا و کشورهای اروپایی پرداخته است. با این اوصاف، علت این که تنگه باب المندب در حد فاصل دریای سرخ و اقیانوس هند، از قلم افتاده، چیست؟ اهمیت تنگه باب المندب در قیاس با تنگه هرمز و کانال سوئز اگر بیشتر نباشد، کمتر هم نیست. ضمن اینکه با پیشرفتهایی که در زمینه انرژی های جایگزین نفت و گاز در دنیا در حال وقوع است، در آینده ای نه چندان دور از اهمیت استراتژیکی و ژئواکونومیک این مناطق نیز کاسته خواهد شد. از سوی دیگر، نفت کشورهای عربستان و عراق برای رسیدن به بازارهای مصرف دارای مسیرهای جایگزینی از طریق خطوط لوله نیز می باشد که که با خطوط لوله عظیمی که در داخل عربستان ایجاد شده، مستقیماً شرق عربستان را به دریای سرخ پیوند می دهد. عراق نیز ضمن اینکه نفت شمال کشور خود را از طریق لوله به ترکیه و از آنجا به اروپا صادر می کند، در صورت داشتن رابطه مصلحت آمیز با همسایگان غربی و جنوبی خود و استفاده از فضای سرزمینی آن کشورها برای انتقال انرژی، نیاز چندانی به تنگه هرمز ندارد. همانگونه که در جریان جنگ 8 ساله با ایران از این گزینه های جایگزین استفاده می کرد.
قدیر نصری: مسيرهاي جايگزين تنگه هرمز بسيار كم اهميت اند الان خط ينبوع عربستان فقط روزانه دو ميليون بشكه نفت ترانزيت ميكنه
با توجه با تراكم مصرف كننده ها در شرق ، هرمز همچنان مهم مي ماند
مسير شمالي عراق نيز ( كركوك ، بانياس ، حيفا يا مديترانه ) هماره ناامن خواهد ماند!
انشاالله چهار منطقه حياتي ديگر ، در چاپ دو درج ميشود
ضمنن اطهار اين كه نخبگان و مناطق حياتي رابطه متقابل دارند مساله اي را حل نمي كنه به باور من مناطق حياتي خود را به نخبگان تحميل مي كنند!
5. نویسنده محترم در صفحه 24 کتاب و در بخش مولفه های مناطق حیاتی، با این دیدگاه که «مناطق حیاتی، نگرش حکومت و نخبگان را شکل می دهند و نه بر عکس»؛ تا حدودی وارد وادی جبرگرایی و جبر محیطی شده اند. آن چیزی که مهم است این است که این ارتباط دوطرفه است و نه یک طرفه. در بسیاری از موارد مشاهده شده است تغییر استراتژی و سیاستهای کلان یک حکومت در کنار تغییر استراتژی قدرتهای جهانی، تغییراتی را نیز در میزان اهمیت مناطق حیاتی و یا جایگزینی آنها با مناطق دیگر به دنبال داشته است.
6. نویسنده در فصول 2 تا 8 کتاب، هفت منطقه را در خاورمیانه به عنوان مناطق حیاتی انتخاب کرده است. با لحاظ قرار دادن همان پارامترهایی که نویسنده محترم در فصل نخست کتاب در باره مناطق حیاتی ذکر کرده است، می توان مناطق و شهرهای دیگری نیز در خاورمیانه یافت که به همان اندازه دارای اهمیت استراتژیک هستند. مناطقی نظیر خوزستان ایران(از بعد انرژی)، بصره در عراق(انرژی)، تنگه باب المندب(ترانزیت انرژی و کالا) حوزه های آبریز رودخانه های دجله و فرات(زاگرس شمالی و مرکزی و کوههای آناتولی و توروس)(از بعد هیدروپلیتیک) و ...
قدیر نصری:طبق تعريفي كه در ابتداي كتاب داده شده ، منطقه اي حياتيست كه هويت ، ثروت و امنيت به ساكنانش بدهد. با اين وصف مناطق به سه دسته حياتي ، بسيار مهم و عادي تقسيم پذيرند هر جند ميتوان باز هم مناقشه كرد
از ديد دوستي ، بايد قم هم حياتي مي شد!
7. در فصل 3 کتاب در مورد کانال سوئز، بیشتر به بیان روایتهای تاریخی از این محدوده پرداخته شده است(ص60-51 و 68-63). اختصاص 15 صفحه از 28 صفحه این فصل به روایتهای داستانگونه تاریخی در باره کانال سوئز، با فلسفه تألیف کتاب همخوانی زیادی ندارد.
قدیر نصری: درسته ، بحث كانال سويز بيشتر روايي است نه مث كركرك مناقشه مند. چون سويز مدعي ندارد !
8. بحث مربوط به «سطوح مداخله» بازیگران در ابعاد مختلف محلی، ملی، منطقه ای و فرامنطقه ای در ارتباط با تنش¬زا بودنِ بالقوه این مناطق حیاتی در کتاب تا حدودی غایب است. که با توجه به اهمیت موضوع و ارتباط در هم تنیده این موضوعات با همف توجه بیشتر به آن ضروری است.
9. در صفحه 85 کتاب جمعیت استان کرکوک 650 هزار نفر ذکر شده و در دو صفحه بعد جمعیت شهر کرکوک به تنهایی 750 هزار نفر قید شده است که این آمار با هم منافات دارند.
10. نویسنده محترم در صفحه 92 کتاب (سطر 8) یکی از منابع مالی حزب دمکرات کردستان عراق را «قاچاق انسان» معرفی کرده است. ادعایی که بدون اشاره به رفرنس و سند معتبر و مستند و یا ذکر جزییات بیشتر از آن در کتاب ذکر شده است.
8 و 9 و 10- قدیر نصری: كركوك و مسايلش از قديم مورد علاقه ام بوده است ! اسناد زيادي ديده و سفرهاي زيادي كرده ام ؛ هنوز تعداد دقيق جمعيتش را نيافته ام واقعن!
ضمنن گروهي از كردها در ترانزيت مهاجرين به اروپا همكاري كرده اند و اين در نقد هاي بين سه گروه كردي ( تغيير ، اتحاديه ، دموكرات ) تكرار زياد سده است!
ضمنن كركوك ، وجدان سياسي هويتي كردهاست و كسي حامي الحاق آن به غير كردها نيست
ضمنن ، قلب كتاب من ، فصل كركوك است