کُردهای سوریه و مثلث اردوغان، اسد و پ.ک.ک | فراتاب
کد خبر: 10760
تاریخ انتشار: 18 مهر 1398 - 18:45
محمد علی دستمالی

فراتاب – گروه بین الملل: نخستین بار است به درخواست دوست بزرگوارم دکتر اردشیر پشنگ دعوت می‌شوم به نوشتن مطلبی برای فراتاب و دوستانی که در این مکان دیجیتالی می‌خوانند و می‌نویسند. در چهار پنج روز گذشته در چندین مصاحبه و یادداشت و گزارش و میزگرد در مورد ابعاد پیدا و پنهان حمله ترکیه به شرق فرات با ادبیات رسمی و در خور تحلیل‌های سیاسینوشته‌‌ام و گفته‌ام. اجازه می‌خواهم در این مطلب اندکی راحت‌تر و خودمانی‌تر نظرم را بیان کنم.

طی یک هفته اخیر و به ویژه در ۴۸ ساعت گذشته این سو و آن سو بارها جمله‌ی کلاسیک خیانت مجدد آمریکا به کردها و از پشت خنجر خوردن کردها را شنیده‌ایم و جالب است که بی.بی.سی فارسی هم به کرات این جمله را تکرار کرد! اما در دنیای واقعی و در جایی که نظامیان و اهل سیاست آن را ارض واقع می‌خوانند نه تنها با این ترمنولوژی و این واژگان سراغ تحلیل سیاسی نمی‌روند بلکه نمی‌توان به کرات خیانت کرد یا مورد خیانت قرار گرفت. چرا که اصل اولیه در خیانت اقدام مخفیانه و پنهان‌کاری است و همچنین سوءاستفاده از حُسن نیت طرف مقابل به لباس محرم درآمدن و در هیات شخص قابل اعتماد قرار گرفتن. همین که یک بار با استفاده از این تاکتیک‌ها و روش‌ها خیانت صورت گرفت طرف مقابل حساس می‌شود و نمی‌توان این عمل منحوس و پلید را تکرار کرد! نه تنها عصب‌های نواحی مورد نظر در بدن بلکه هوشیاری و حس ششم نیز پس از اصابت خنجر اول آن قدر حساس خواهد شد که امکان فرو کردن خنجر مجدد به کلی از بین می رود!

شما را نمی‌دانم اما من خیال خودم را راحت می‌کنم و از این هوای خنجر کاری و خنجر خوری و خیانت و رفاقتی بیرون می‌زنم و یک‌ سره به دنیای واقعی سیاست و مناسبات سیاسی می‌اندیشم. نه می‌خواهم به ریخت ترامپ بیاندیشم و نه سیاست‌های او و تیم کج کلاه خان پمپئو و دیگر حضرات بیت ابیض!

من ترجیح می‌دهم از خود خود کردها حرف بزنم. از همین مبارزین زحمتکشی که در نواحی غرب و شرق فرات برای دفاع از خاک و کشور خود سلاح  به دست گرفتند و در برابر تروریست‌ها جنگیدند. کسانی که از همان روزهای نخست آغاز بحران سوریه با آنها آشنا شدم و تاکنون بیش از یکصد مصاحبه با چهره های مهم و سرشناس جریانات سیاسی کُرد سوری آن مناطق انجام داده‌ام و می‌دانم در این سال‌ها چه خون دل‌ها خوردند تا از حواشی دور و مه ‌آلود صحنه سوریه و از جایی که به ناحق بی شناسنامه و بدون حق و حقوق به آنجا پرتاب شده بودند. به کانون روشن صحنه باز آیند و علاوه بر مشارکت سیاسی و اجرایی در حوزه‌ی دفاعی و مبارزه با تروریسم نیز نقشی بی ‌بدیل و ستودنی ایفا کنند.

من در مقام یک روزنامه ‌نگار تلاش‌های آنها را ارج می‌نهم و خجالت می‌کشم از این که در کشور من بزرگانی هستند که حتی ابا دارند از این که فرزندان و برادران و خواهران شهید آن دیار را «شهید» بنامند! تو گویی معاذالله برای شهدای مسیر دشوار مبارزه با ترور و افراطی‌گرایی هم کنکوری هست و شهدای کُرد سوری از دید این عزیزان چنان نمره‌ی بالایی نگرفته ‌اند که نامشان در لیست درج شود. خیر! بدون هیچ شکی آنان شهیدند و بر گردن همه‌ی ما حق دارند. اما در عین حالی که در برابر رشادت جوانان شرق و غرب فرات در جنگ با داعش و النصره و دیگر تندروها قامت خم کرده و تعظیم می‌کنم از سران و فرماندهان آنان در آن دیار دور می‌پرسم: آیا ما ناچار و مکلف هستیم به این که هموارهتمام تمام تمام تقصیرات را بر گردن دیگران بیاندازیم و از این و آن انتظار رافت و عطوفت داشته باشیم؟ خود شما در گرفتار شدن در این وضعیت دشوارهیچ سهمی ندارید و احیانا در تصمیمات‌تان هیچ قصور و خطایی نیست؟

بگذارید مساله را کمی بیشتر باز کنیم: آیا روند حمله ترکیه به کردهای سوری در شرق فرات یک شبیخون و حمله‌ی ناگهانی و تغییر مسیری غافلگیر کننده بود؟ آیا ترکیه تا دیروز در برابر تمام تحرکات سیاسی و سازمانی و نظامی شما سکوت کرده بود و دیروز به یک باره بر سر خشم آمد و به آن مناطق حمله‌ور شد؟ خیر. چنین نیست. قطعا چنین نیست. همه‌ی ما به یاد داریم آن روزهای سخت و دشواری را که شهر کوبانی در آستانه‌ی سقوط بود. اگر با هماهنگی اربیل و آنکارا نیروهای پیشمرگ اقلیم کردستان به داد برادرانشان در کوبانی نمی‌رسیدند حفظ کوبانی ناممکن بود. اما بعد از آن چه شد؟ بعد از آن هم سران و مسئولان بزرگوار پ.ی.د و کانتون‌های خودگردانبه تمامی و با ظرفیتی صد درصدی تمام سرنوشت خود و کردهای سوریه را به فرجام جنگ پ.ک.ک و ترکیه گره زدند به هیچ یک از احزاب و نهادی عضو شورای  میهین کردهای سوری (ENKS) به بهانه‌ی تبعیت از بارزانی اجازه ندادند در غرب و شرق فرات فعالیت کنند رفته رفته در برابر دمشق نیز مواضع تند اتخاذ کردند به آمریکا نزدیک و نزدیک‌تر شدند در پست‌های اجرایی و در مسائل اقتصادی و سوخت و نفت رمیلان و گمرک و غیره و ذالک همه چیز را در اختیار خود گرفتند و به دیگران فرصت و مجال کار ندادند حتی به گروه‌های پراکنده‌ی کومنیستی مسلح دشمن ترکیه قرارگاه و ماوا دادند حضور در نیروهای مسلح موسوم به ی.پ.گ را منوط و مشروط کردند به ادای سوگند در برابر کتاب و تصویر عبدالله اوجالان درتمام بیانیه ‌های خود ترکیه را دشمن اشغال‌گر و اردوغان را دیکتاتور قاتل و نامشروع دانستند و نه تنها در محافل سیاسی دیپلماسی جهان فرصت حضور پیدا نکردند بلکه حتی رابطه خود را با دمشق هم از دست دادند. آیا تمام این تصمیمات و این بنیادهای استراتژی شما عزیزان در اداره‌ ی مناطق کردنشین سوریه صحیح و عقلانی و مبتنی بر منطق بود؟ اگر صحیح بوده چرا منتج به نتیجه‌ی غلط شده و اگر غلط بود چرا اصلاح نکردید؟

اشتباه نکنید دوستان خواننده‌ی این سطور. به هیچ وجه قصد ندارم از اقدام ترکیه حمایت یا آن را توجیه کنم. کاری که ترکیه کرده و می‌کند با هیچ یک از مبانی حقوق بین ‌الملل و ارزش‌های اخلاقی و انسانی سازگار نیست و تجاوزی آشکار است به خاک یک کشور. اما نه حالا و نه احتمالا در آینده هم رجب طیب اردوغانی را که در دیاربکر و در کنار کاک مسعود بارزانی ایستاده بود از یاد نبرده‌ و نخواهم برد. بین خودمان بماند گرفتار تنگ ‌نظری و حسادت داخلی و قربانی جنگ نابرابر چپ‌های ترک و ناسیونالیست‌های کُرد هسته‌ ی رهبری پ.ک.ک شدید و چپ‌ها برنده شدند! بین خودمان بماند تصور کردید رُم را یک شبه ساخته‌اند و کانتون و نظام خودگردان دوفاکتو را می‌توان به راحتی به دیگران هم قبولاند یا تحمیل کرد. این‌ها گوشه ‌ها و مجموعه‌ هایی از آن روایتی است که اتمسفر کنونی را به وجود آورد.

نکته‌ی دیگری که در مورد بی تدبیری کردهای سوریه در برابر حمله‌ی ترکیه حائز اهمیت است این است که ترکیه  در دو سه سال اخیر بارها ی.پ.گ و پ.ی.د را تروریست خوانده و آنان را بخشی از پ.ک.ک قلمداد کرده است. واقعیت این است که پ.ی.د و شاخه‌ی نظامی آن نه تنها تروریست نیستندبلکه در برابر ترور جنگیده ‌اند و خود صالح مسلم نیز در این راه شهید داده و پسر جوانش در مصاف با النصره به شهادت رسید. اما پ.ی.د درست از آن نقطه‌ای ضربه خورد که نتوانست برای خود هویتی متفاوت با پ.ک.ک و اوجالان تعریف کند. اینجا همان پیچ تاریک و خطرناکی بود که ترکیه توانست در انجا توجه آمریکا و اروپا را به سوی خود جلب کند و کار به جایی رسید که حتی جناب روحانی هم در نشست اخیر آنکارا در فحوای کلام نیروهای سوریه دموکراتیک و ی.پ.گ را تروریست نامید! اما سوال اینجاست: اگر پ.ی.د و سران نیروهای سوریه دموکراتیک «قسد» تعریف و تبیینی دیگر از هویت خود به دست می‌دادند یکی از مهم‌ترین کادرهای پ.ک.ک را به عنوان فرمانده قسد انتخاب نمی‌کردند و در چند کنفرانس مطبوعاتی گسترده و بزرگ و با حضور خبرنگارانی از همه‌ی رسانه های جهان و منطقه التزام و پایبندی خود را به حفظ امنیت ملی و مرزی ترکیه اعلام می‌کردند اردوغان باز هم می‌توانست در سینی طلا چنین بهانه یا برای حمله به شرق فرات تحویل بگیرد؟ خیر. البته که نمی‌توانست.

در پایان باید به دو نکته‌ی مهم دیگر نیز اشاره شود: تا این لحظه جناب مستطاب دکتر بشار اسد که از ۲۰ سال پیش مسند قدرت را از پدر خود تحویل گرفته و تغییر محسوسی در وضعیت کردها نداده و در ماجرای مبارزه با تروریسم بدهکار رشادت کردها است در برابر حملات ترکیه موضع مشخص و قاطعانه ‌ای نگرفته است.

می‌دانیم که چه تفاوت‌های معنی‌ داری بین این دو رفتار وجود دارد: اول اعلام درک نگرانی‌ها و دغدغه‌های امنیتی ترکیه. دوم انتشار بیانیه‌ی وزارت امور خارجه در مورد ضروت توقف فوری حمله. کدام انسان عاقلی می تواند باور کند که چنین بیانیه‌ای می‌تواند تاثیرگذرا باشد یا در تاریخ ثبت شود؟

 

نویسنده: محمد علی دستمالی پژوهشگر مسائل کُردها در خاورمیانه

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار