فراتاب - گروه بین الملل: روز شنبه 14 سپتامبر جنبش تغییر انتخابات درون حزبی خود را برای انتخاب اعضای هفت نفره هیأت اجرائی (خانهی راپه راندن) را برگزار نمود. این دومین انتخابات درون حزبی پس از درگذشت مؤسس و بنیانگذار این جنبش نوشیروان مصطفی میباشد که در غیاب رهبر خود با چالشهای مختلفی مواجه بوده است، که در زیر به برخی از آنها اشاره خواهد شد:
غیاب فیزیکی نوشیروان در فضای سیاسی اقلیم کردستان و عراق، اختلاف نظرهای داخلی میان فعالان و رهبران سیاسی این جنبش، شرایط اقتصادی و مالی جنبش، انفکاک و جدائی بخشی از تأثیرگذارترین چهرههای اپوزسیون و یاران قدیمی وی و دوری گزینی آنان از فعالیت سیاسی و عزلت نشینی ظاهری، پیوستن تعدادی از چهرهها و افرادی که شهرت و موقعیت خود را مدیون دوران حضورشان در گوران بودند به دیگر احزاب و گروههای دیگر سیاسی در کردستان، انتقادات فراوان و گسترده در رسانهها و شبکههای اجتماعی که بعضاً هم از سوی رادیکالترین نیروهای سابق و از جمله برخی از اعضای فراکسیون تغییر در دورههای گذشته پارلمان کردستان صورت میپذیرد و ... بخشی از چالشهایی است که این جنبش در غیاب رهبر و مؤسس تئوری پرداز خود با آن مواجه بوده است و بر میزان پایگاه اجتماعی و قدرت بسیج و سازماندهی افکار عمومی آن تأثیر جدی و نامطلوب نهاده است.
این مسائل باعث شد تا در آخرین انتخابات پارلمانی در اقلیم و عراق بالغ بر نیمی از آرای این جریان ریزش نموده و 50 درصد از کرسیهای خود را در پارلمان های بغداد و اقلیم از دست ددهد و در هرم رده بندی جایگاه اجتماعی و سیاسی احزاب اقلیم یک پله سقوط نموده و پس از اتحادیه میهنی در جایگاه سوم قرار گرفته است.
بی تردید عدم حضور فیزیکی نوشیروان مصطفی با سابقه مبارزاتی طولانی و خصوصیات فردی منحصر به فرد و قدرت قابل توجه سازماندهی و برخورداری از دانش و بینش سیاسی عمیق و کاریزمای رهبری یکی از اساسیترین متغییرهای چالش برانگیزی بوده است که موجب ایجاد بحران در رهبری جنبش و ریزش آرای آن گردیده است. البته در این بین رقابتهای درونی پیدا و پنهان برای جانشینی وی هم که نهایتاً به خروج کامل برخی چهرههای اثرگذار از این حزب منجر شد را هرگز نباید نادیده انگاشت، اما این همه ماجرا نیست.
پس از برگزاری انتخابات پارلمانی و با وجود اعتراضهای اولیه این جریان و برخی از احزاب دیگر به فرایند برگزاری و نتایج اعلامی نهایتاً جریانهای سیاسی نتایج انتخابات را پذیرفته و به دنبال مذاکرات طولانی و گفتگوهای چند جانبه پس از ماهها تلاش کابینه ائتلافی متشکل از حزب دموکرات، اتحادیه میهنی و جنبش تغییر شکل گرفته و مهمترین اولویت و برنامه کاری اعلامی این کابینه شفافیت و مبارزه با فساد اداری و مالی اعلام شده است که این اصل یکی از مهمترین مطالبات و خواسته های بنیادینی بود که جنبش گوران از همان آغاز شکل گیری خود بر آن انگشت نهاد و صد البته یکی از دلایل اقبال عمومی بخشهای مختلف جامعه به این جریان طرح جدی و مستمر این مطالبه عمومی بود.
تصمیم رهبران جنبش برای مشارکت در حکومت اقلیم کردستان و در شرایطی که این جنبش سختترین روزهای خود را میگذراند و برخی از افراد و چهرههای رادیکال درون جنبش همصدا با بعضی جریانهای رقیب بر طبل تداوم سرشت اعتراضی و تداوم نقش اپوزیسیون و جنگ رسانهای نابرابر با رقباء میکوبیدند اقدامی استراتژیک و ضرورتی عقلانی بود که میتواند در صورت عدم تکرار تجربههای تلخ تیم قبلی در دولت مهمترین نقطه عطف دوران گذار جنبش از بحران به سوی ثبات باشد.
اینک که با برگزاری انتخابات درون حزبی در موعد مقرر خود بر اساس آئین نامه داخلی حزب و تغییر بیش از نیمی از اعضای هیأت اجرائی و عمل به یکی مهمترین توصیههای رهبر فقید جنبش مبنی بر حضور همزمان دو نسل از فعالان جنبش در رهبری آن ایجاد ترکیبی متشکل از رهبران قدیمی و کارآزموده و جوانان هوشمند و فعال از میان از نسل پس از انقلاب 1991 و درهم آمیختن تجربه اندوخته مبارزان دیرین و فعالان سیاسی مدنی جامعه عمل پوشیده است شاید بتوان گفت که جنبش به آخرین ایستگاه دوران گذار خود رسیده است و از آسیب پذیری شدید و ناهارمونی درونی و عدم وجود توازن و دیسیپلین حزبی فاصله گرفته است اما این پایان راه نیست بلکه سرآغاز مرحلهای جدید و شروع آزمونی دشوار برای رهبری این جریان و همراهان و وارثان نوشیروان مصطفی میباشد.
اما پرسش اساسی آن است که آیا امروز این جنبش چنانکه مخالفان و منتقدانش میگویند کارایی خود را برای نمایندگی یک جریان قدرتمند و ترسیم ضلع سوم سیاست ورزی در اقلیم کردستان و عراق از دست داده است؟ و رفته رفته با فاصله گرفتن از آرمانهای اولیه و ایدهها و اندیشه های رهبر خود به یک جریان حاشیه ای و کم اثر در سپهر سیاسی کردستان مبدل میشود؟ یا چنانچه فعالان و همدلان و طرفداران آن عقیده دارند از چالشها عبور نموده و با رهایی از آسیب توده گرایی و پوپولیسم در مسیر ثبات و باز آفرینی دامنه نفوذ و عمق تأثیرگذاری خود گام برخواهد داشت؟
یقینا پاسخ به این پرسشها و همدلی با هر کدام از این رویکردها کار آسانی نیست، دشوار است که اکنون بتوان گفت که آیا این جنبش در ادامه امیدهای باقی مانده به اصلاح را هم به یأس مبدل خواهد نمود و یا با دگردیسی در رفتار سیاسی خود و در پیش گرفتن یک استراتژی تعریف شده مسیر مورد نظر رهبری خویش و مطالبات عمومی طرفدارانش را با قدرت ادامه خواهد داد و امید و انگیزه را به جامعه هدف خویش باز خواهد گرداند.
انسجام درونی و برخورداری از یک گفتمان روشن و واقعگرایانه و آیندهنگر، تحلیل درست فضای سیاسی اجتماعی کنونی اقلیم عراق و منطقه ضرورت تغییر جدی در رویههای کاری در حوزههای رسانه ای و تبلیغاتی و تلاش برای رهایی از آفت پوپولیسم، شهامت طرح اشتباهات و رفع خطاها و کاستیهای گذشته و عدم واهمه از مخالفت و هیاهوی هدفمند برخی افراد و جریانهای پیدا و پنهان در شبکههای اجتماعی، هماهنگی میان موضعگیریها نمایندگان این جریان با مواضع استراتژیک رهبری آن در گفتار و عمل، اهمیت دادن و توجه به تذکرات و اندرزهای مشفقانه چهرهها و شخصیتهای ملی و دلسوز، گفتگوی صریح و شفاف با مردم و شهروندان و تلاش برای ابهام زدائی کامل از فرایندههای تصمیم گیری و تصمیم سازی و عملکرد تیمی نمایندگان جنبش در دولت اقلیم بر اساس برنامههای اعلامی و آرمانهای عدالت پر ورانه حزب و اولویتهای اعلام شده کابینه و تلاش برای دلجوئی و بازگرداندن اعضاء و شخصیتهایی که اعتراض و سکوت و قهر سیاسی آنان ناشی از دغدغههای ملی و عمومی است و نه سهم خواهی فردی و شخصی باید به طور جدی در دستور کار رهبری جنبش و انجمنهای عمومی (جقاتی گشتی) و انجمن ملی (جقاتی نشیماتی) قرار گرفته و توسط هیأت اجرایی همچون اولویتهای اساسی و ضرورتی تاریخی پیگیری و دنبال گردد.
امروز هرچند گوران با دوران طلائی خود فاصله گرفته است اما آنچه واضح است آنست که بنا به ضرورت تاریخ، عموم احزاب و گروههای کردستانی به اهمیت شفافیت، مبارزه با فساد، شایسته سالاری ضرورت و حاکمیت قانون و معترف و اقلاً در مقام ادعا از آن دفاع میکنند و فرایند انتخاب دومین رئیس اقلیم کردستان از سوی نمایندگان پارلمان که مطالبه بنیادین گوران بود در عمل راه به تحقق نظام پارلمانی به عنوان نظام سیاسی و اداری اقلیم کردستان گشوده است و بخشی از آرمانها و رویاهای بنیانگذار این جریان سوم سیاسی در کردستان درحال شکل گیری است.
از طرف دیگر این جریان سیاسی پس از تحمل هزینههای فراوان و ناشکیبائی برخی از چهرههای شاخص و تأثیرگذار خود و از دست دادن بخشی از پایگاه اجتماعی خود دوران پرماجرای دو ساله گذار خود را سپری و پوست اندازی نموده است، چهرههای کلیدی و اصلی تصمیم گیری و تصمیم سازی در آن مسئولیت تاریخی مهمی را به عهده دارند و لازم است با شجاعت و هوشمندی با شرایط نوین مواجهه نموده و با رعایت اولویتهای پیش گفته و تغییر تاکتیکهای کاری و رسانهای ضمن پایمردی و اصرار بر اصول بنیادین شفافیت، مبارزه فساد اداری و مالی، تفکیک کامل حوزههای اجرائی و قانونگذاری، استقلال قضائی، حاکمیت قانون، اصرار بر پیگیری حقوق ملی و اجرای کامل قانون اساسی عراق و مشارکت در تدوین قانون اساسی اقلیم مثابه میثاق مشترک همه جریانهای سیاسی خطوط کلی آینده جنبش را در زمین بازی سیاسی کردستان آنچنان که بایسته است ترسیم نموده و به مسئولیت تاریخی خود عمل نمایند.
پر واضح است که این جنبش باید در جهت بازسازی پایگاه از دست رفته خود میان طبقه متوسط و فاصله گیری معنادار با رویکردهای پوپولیستی و طرح و تبیین اندیشههای بدیع و عدالت محور راه نوینی را برای جذب آراء خاکستری و خاموش جامعه جستجو نماید و با فعال سازی پتانسیلهای موجود در حوزههای مختلف اجتماعی از بازگشت مختصات سیاسی اقلیم کردستان به دوران پیش از شکلگیری خود جلوگیری نماید و تنها در صورت توفیق در این حوزهها و اعاده نسبی جایگاه اثر بخش این جریان میتوان به رهبری کنونی و فعالان درون این جنبش نمره قبولی داد.
تاریخ شاهدی هوشیار و داوری عادل خواهد بود هیچکس نخواهد توانست با فرار از مسئولیت خود خاک در چشم حقیقت بریزد و به همین دلیل تیم جدید رهبری این جنبش باید بدانند که در یک دو راهی حساس قرار گرفته و تصمیم و رفتار کنونی و مواضع آنان ضمن ترسیم آینده جنبش بخشی از تاریخ فردای اقلیم را رقم خواهد زد. باید منتظر ماند و دید که رهبران و فعالان این جنبش تا چه اندازه به آموزههای رهبر فقید خود پایبند بوده و از تجربیات سالهای گذشته چه درسهایی آموختهاند؟ تاریخ به همه این پرسشها پاسخ خواهد داد.
نویسنده: دکتر فریدون نوری –مدرس تاریخ و پژوهشگر مسائل سیاسی
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است