کد خبر: 4962
تاریخ انتشار: 23 آذر 1395 - 12:25

اردشیر پشنگ[1] متولد یلدای 1358 در شهر کرمانشاه و در خانواده ای از نظر طبقه ای متوسط و از نظر هویتی ایرانی و کُرد زبان.

مقاطع مختلف دبستان (یزدان بختیاری الهیه و تعاون)، راهنمایی (مدرسه ابوالحسن یاری الهیه) و دبیرستان (دبیرستان امام خمینی و پیش دانشگاهی سیداحمدخمینی) را در کرمانشاه به اتمام رساندم. سپس با توجه به علاقه آن زمانم به رشته پزشکی که عمدتاً بین بچه های دارای دیپلم علوم تجربی باب بود و به دلیل عدم کسب رتبه مناسب در کنکور به جای دانشگاه سر از پادگان در آوردم! به مدت دو سال (18 فروردین 1379 تا 18 دی 1380) در نیروی هوایی ایران و پادگانهای قلعه مرغی، چکش و قصرفیروزه 2 واقع در تهران به خدمت سربازی مشغول بودم.

از نظر کاری باید گفت که مطالعه مستمر مجلات و روزنامه ها و پیگیری روزانه اخبار سیاسی از طریق تلویزیون و رادیوهای مختلف توسط اعضای خانواده بخصوص پدربزرگها، عمو و دایی هایم، وقوع جنگ ایران و عراق و بمباران گاه و بیگاه کرمانشاه و صدای آژیرهای قرمز و ... باعث ایجاد یک گرایش قوی به مباحث سیاسی در من از همان ابتدای کودکی و دوران نوجوانی شد به نحوی که از 14 سالگی یکی از امور ثابت روزانه ام خرید و مطالعه روزنامه و پیگیری مسائل سیاسی و بین المللی بود!

همین ها باعث شد تا وقتی که در فروردین 1381 بر روی یک بُرد دانشگاهی اطلاعیه برگزاری دوره های خبرنگاری توسط خبرگزاری دانشجویان (ایسنا) را ببینم، بدون هیچ فوت وقتی به آنجا بروم و به عنوان خبرنگاری افتخاری هم کلاسهای خبرنگاری را طی کنم و هم در سرویس سیاسی شروع به کار کنم. حضور در همین سرویس تاثیر قابل توجهی در انتخاب رشته نهایی و مورد علاقه ام در دانشگاه داشت. در نتیجه از ابتدای سال 1381 تا به امروز به صورت حرفه ای به خبرنگاری و سپس روزنامه نگاری دست زده ام و در این مدت سابقه همکاری با خبرگزاری های ایسنا، ایرنا و کردپرس، روزنامه های ایران، اعتماد ملی، فرهیختگان، تهران امروز، تهران تایمز، اعتماد، شرق، آشتی، کردستان نو (سلیمانیه) و ... هفته نامه های راه توسعه، غرب و ... و مجلاتی نظیر مهرنامه، استنصنا و ... را در کارنامه خود داشته باشم. در حال حاضر دبیر سرویس سیاسی و دیپلماسی روزنامه اقتصادی تعادل بوده و نیز به عنوان روزنامه نگار آزاد بعضاً در حوزه پژوهشی ام به کارهای ژورنالیستی دست می زنم.

 

اما از نظر ادامه تحصیل همانطور که اشاره شد سرانجام از ابتدای مهر 1382 در رشته علوم سیاسی در دانشگاه رازی کرمانشاه مشغول به تحصیل شدم. اساتید محترم و قابل توجه که در این مقطع حضور داشتند عبارت بودند از د.قدرت احمدیان، د.جهانگیر کرمی، د.مسعود اخوان کاظمی و ... در پایان 6 ترم (شهریور 1385) موفق به اخذ مدرک کارشناسی ام شدم. از ابتدای مهر 1387 هم در رشته روابط بین الملل در دانشگاه تهران شروع به تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد کردم و افتخار شاگردی اساتیدی نظیر د.قاسم افتخاری، د.عبدالله رمضانزاده، د.محمد علی شیرخانی، د.فرهاد عطایی، د.قاسم شعله سعدی، د.سیدعلی سادات اخوی، د.نسرین مصفا، د.حمیرا مشیرزاده و .... داشتم که در پایان شهریور 1390 موفق به اخذ مدرک مذکور شدم. عنوان پایان نامه ام در این مقطع «تاثیر جنگ ایران و عراق بر جنبش ملی گرای قومی مبارزاتی کردهای عراق در دهه 1980م» بود که با نمره 19.50 موفق به دفاع از آن شدم.

 

در شهریور 1392 از طریق سهمیه استعداد درخشان موفق به پذیرش در مقطع دکترای روابط بین الملل در دانشگاه تهران شدم اما متاسفانه در اقدامی غیرقانونی دانشگاه با تصویب آئین نامه ای جدید و نقض اصل و قانون عدم عطف به ماسبق کردن قوانین، تمامی کسانی که دوره فوق لیسانس خود را در بیشتر از 4 ترم گذرانده بودند را از لیست قبول شدگان حذف نمود، اعتراضات گسترده و ارسال نامه از سوی وزیر علوم هم نتوانست بر تصمیم یکجانبه آقای فرهاد رهبر ،رئیس وقت دانشگاه تهران، تاثیر بگذارد. نهایتاً اینکه از ابتدای مهر 1393 دوره دکترای خود در رشته روابط بین الملل را در دانشگاه علوم و تحقیقات تهران آغاز کرده ام!

 

[1]. از نظر خانوادگی، اصالتاً خاندان پشنگ بخشی از طایفه رستم بیگی در شهرستان جوانرود و منطقه اورامانات هستند. جد پدری ام «آقا عنایت جوانرودی» از جمله رجال سیاسی منطقه است که در کارنامه خود حضور در جنبش مبارزاتی مشروطه خواهان کرمانشاهی به همراه دیگر سران و رهبران کُرد منطقه (عبدالکریم بیگ) و جنگیدن در کنار یارمحمدخان (سردار مشروطه طلب کرمانشاهی) را داراست. آقا عنایت در سال 1310 به همراه دهها تن دیگر از بستگان و اقوامش، و پس از پایان جنگ جوانرود با ارتش و به رغم ترک درگیری و قبول پیشنهاد صلح از سوی امرای ارتش، اما برخلاف توافقات بازداشت شده و به عنوان زندانی سیاسی به مدت 10 سال (تا شهریور 1320) عمرش را زندان اصفهان سپری کرد. در این زمان شرح ماوقع خود و نیز وضعیت سیاسی –اجتماعی ایران را در قالب مجموعه ای شعر به دو زبان کُردی و فارسی سرود که این کتاب به دلیل نقد صریحش از رضاشاه تا پس از انقلاب اسلامی مجال انتشار نیافت! فرزندان آقا عنایت اما بر خلاف او و به رغم پیگیری و بعضاً حضور در برخی تحولات و حوادث سیاسی در ایران و نیز کردستان عراق (1970 تا 1975) دیگر چندان در این حوزه وارد نشدند.

نظرات
آخرین اخبار